منبع :بامداد خبر
بامدادخبر – عبدالرضا احمدی: پیروزی انقلاب و گسترش فضای سوسیالیستی و کمونیستی دهه ۵۰ و نگاه سنتی رایج پیش از آن هیچگاه فضایی را برای بازخوانی مفهوم «زن» و جایگاه او به عنوان یک «انسان» فراهم نکرد. به طوریکه نادیده گرفتن یکی از معمولترین و مهمترین مطالبات زنان در این سالها که همانا حق پوشش آزاد است و همراهی و حمایت همه گروههای سیاسی در اوایل انقلاب با این امر را میتوان نمونهای از این بیتوجهی دانست.
بهطور مثال سیمین دانشور در روزنامه کیهان ۱۹ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۷ میگوید: «ما هر وقت توانستیم این خانهٔ ویران را آباد کنیم، اقتصادش را سر و سامان دهیم، کشاورزیاش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهرهمند گردیدند، میتوانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم، میتوانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانهای از پایبست محکم بنشینیم و به سر و وضع زنان و حجاب آنان بپردازیم.»
اما در عصر حاضر و با گسترش افکار آزادگرایی و لیبرالی در حوزه فردی، شاهد شکلگیری فضایی نو و مبارک هستیم، به طوریکه زنانی که سالیان سال در زیر تیغ جهانبینی دینی و کمونیستی و مردسالارانه حتی از حق انتخاب پوشش برای خود نیز محروم بودند، توانستند مطالبات خود را در قالب کمپین و انجمنهای حمایت از حقوق زنان پیگیری نمایند. کمپین تغییر برای برابری، کانون زنان ایران و مدرسه فمنیستی را میتوان نمونههای خوب از این پیگیریها دانست.
گفتگویی که در ادامه میخوانید، گفتگو با آسیه امینی روزنامهنگار و فعالان زنان درباره مسأله حجاب است، وی در این گفتگو به چگونگی نقش گروههای سیاسی در اجباری شدن حجاب و راهکارهای عملی در فضای موجود اشاره دارد. وی فاصله گرفتن از دیکتاتوری دینی را یک از مقدمات اختیاری شدن حجاب میداند.
بامدادخبر: نقش مردم در روند و ترویج حجاب در ایران چه بود؟ و علت ناکامی مراجعی که در اوایل انقلاب با حجاب اجباری مخالفت کردند چیست؟
یکی از نشانههای اسلامی شدن و تصرف انقلاب توسط گروه اسلامی انقلاب کننده، حجاب بود. به بیان بهتر انقلاب را گروههای مختلف سیاسی به وجود آوردند اما برنده این تغییر، گروه اسلامی انقلاب کننده بود. بنابراین درواقع این گروه که در صدر آن آیتالله خمینی بودند برای آنکه بتواند جلوه و هویت مشخصی از خودشان هم در داخل ایران و هم به قدرتهای خارج از ایران نشان دهد نیاز داشتند که انقلاب چهرهای اسلامی داشته باشد. این چهرهٔ اسلامی که در واقع هویت انقلاب اسلامی شده بود، مشخصترین وجه و مشخصترین معرفش حجاب بود. با این مقدمه به سوالتان در مورد نقش مردم باید اینطور جواب بدهم که هرگز کسی از عموم مردم درباره اسلامی شدن حجاب سوالی نکرد. بلکه این گروههای سیاسی بودند که درواقع با قرار گرفتن پشت سر آیتالله خمینی و دعوت معترضان حجاب اجباری به سکوت باعث تثبیت این خواسته ایشان شدند.
البته گروههای زنان در همان دوران مخالفت خودشان را ابراز کردند؛ بزرگترین تظاهرات زنان معترض به حجاب اجباری بعد از انقلاب در همان اوایلی که حجاب اجباری شده بود رخ داد و اتفاقا در آن تظاهرات حتی زنان محجبه هم حضور داشتند، امادر نهایت این اعتراض با سرکوب حکومت و همراهی گروههای سیاسی با حکومت با تایید مسئله حجاب و حتی دعوت کردن از فعالان زن سیاسی برای سکوت مواجه شد، با این توجیه که در حال حاضر وقت مطالبه این خواستهها نیست و درحال حاضر باید در برابر امپریالیسم جهانی متحد باشیم.
در واقع یک به یک حقوق فردی و حقوق اجتماعی و حقوق سیاسی و حقوق خانوادگی زنان از دست رفت که در واقع این از دست رفتن حقوق، امکانات و فرصتها، با اجباری شدن حجاب آغاز شده بود.
بامدادخبر: دیدگاهی متفاوتی به مساله حجاب در ایران وجود دارد. دیدگاههایی که از منظر فرهنگی و سیاسی و قانونی به این مسأله پرداخته و راهکارهایی را ارائه داده است. به نظر شما، حجاب در ایران در ذیل کدام عرصه باید مورد بررسی قرار گیرد؟ و راهحلهای شما بیشتر معطوف به کدام عرصه است؟
وقتی درباره حجاب اجباری صحبت میکنیم، یعنی در مورد قانون حرف میزنیم وقتی در مورد قانون حرف میزنیم یعنی تصمیمی که داخل حکومت و از طریق نهادهای داخل حکومت گرفته میشود. بنابراین ما چه بخواهیم چه نخواهیم این یک مسأله سیاسی است. از سوی دیگر اگر به سخنرانیهای آیتالله خمینی بعد از انقلاب اسلامی مراجعه کنید متوجه میشوید که ایشان به صراحت حجاب را یک مسأله سیاسی عنوان میکند.
بنابراین انچه تاکنون رخ داده مسئله غیرسیاسی نبوده حتی ما در زمان کشف حجاب و اجباری شدن بیحجابی هم با یک مسئله سیاسی و نگاه سیاسی به حجاب مواجهایم. به بیان بهتر حجاب همیشه برای ما مسألهای بوده که ارتباط مستقیم با قدرت داشته؛ چه کشف حجاب و چه حجاب اجباری.
آن چیزی که مسأله فرهنگی یا اجتماعی از آن عنوان میشود اساسا در مقوله حجاب اجباری نمیگنجد. بلکه حجاب اختیاری است و مربوط به جامعهای است که که در آن برای حجاب، حق انتخاب وجود دارد، آن وقت میشود بنا به فرهنگ خودتان بنا به ارزشهای فردی یا نگرشی یا سیاسی یا دینی خودتان حجاب یا بیحجابی را انتخاب کنید، اما وقتی از حجاب اجباری صحبت میکنیم اساسا این مسألهای سیاسی است برای اینکه همیشه با پشتوانه سرکوب همراه بوده.
بامدادخبر: با توجه به اینکه بخشهایی از جامعه ایران، هنوز بسیار سنتی و یا دارای گرایشهای مذهبی شدیدی هستند، به نظر شما زنان ایرانی چطور میتوانند حق طبیعی آزادی پوشششان را در جامعه و بهویژه برای این بخشهای سنتی و مذهبی جامعه، به صورت جدی مطرح و پیگیری کنند؟
اجازه بده برای پاسخ به این سوال کمی به گذشته برگردیم. آیا وقتی حجاب اجباری شد، همه مردم آمادگی پذیرش آن را داشتند؟ آیا حجاب اجباری مخالفی نداشت؟ چه اتفاقی افتاد؟ اول مخالفان، به شدت سرکوب شدند. و بعد در طول این سی و سه سال، بخش هنگفتی از درآمد کشور صرف این شده که حجاب اجباری را به یک هنجار اجتماعی و ارزش فرهنگی تبدیل کنند. فارغ از اینکه این فرهنگسازی نتیجه مورد نظرشان را داشته یا نتیجه عکس داده، منظور من این است که به ابزار این فرهنگسازی اشاره کنم. زیرا همه رسانههای وقت و همه گروههای سیاسی و نهادهای فرهنگ سازی که کار ترویج را در جامعه انجام میدهند در خدمت این ایده، یعنی حجاب اجباری قرار گرفتند و سی و سه سال آن را با انواع شیوههای فرهنگی، اجتمای و سیاسی ترویج یا با ابزار سرکوب تحمیل کردند.
من فکر میکنم که جامعه ما به این پختگی رسیده است که بخواهد در برابر خیلی از مسائل آگاهانه برخورد بکند، با این وصف معتقدم که طبیعی است که هر تغییری با مقاومت روبه رو میشود. این مساله، یک مساله فرهنگی و سیاسی است.
استبدادی که با خودش حجاب اجباری را میاورد و تحمیل میکند به جامعه خطرش بالاتر از این است که به مردم حق انتخاب داده شود. حتا اگر این حق انتخاب، موافقان و مخالفانی داشته باشد. همه این مسائل باید این برای مردم توجیه شود. زیرا دادن حق انتخاب، حقوق کسی را ضایع نمیکند. اما گرفتن این حق و اجبار در داشتن حجاب، حتما حقوق بسیاری از مردم را ضایع کرده است.
بامدادخبر: به عنوان یک فعال زن که سالهای زیادی با مشکلات زنان درگیر بودهاید چقدر مسأله حجاب دغدغه زنان ایران است و چرا تا به امروز فعالین زن در حوزههایی که فعالیت کردند مثل کمپین تغییر برای برابری به صورت جدی به آن نپرداختهاند؟
من به شخصه این انتقاد را میپذیرم که موضوع حجاب، با توجه به فراگیری و اهمیت آن میتوانست یک موضوع مستقل برای قرار گرفتن در سیبل تغییرات مدنی زنان قرار بگیرد. اما لازم است دو نکته را فراموش نکنیم. اول اینکه وقتی بسیاری از فعالان زن مسئله تغییر قانون و برابر جنسیتی را در دستور کار خودشان قرار میدهند و برایش برنامهریزی میکنند، در واقع دارند زیرسازهای همه تغییراتی که با عث برابری جنسیتی میشود را پیریزی میکنند که حجاب یک بخشی از آن است. و مسائل دیگری مانند خانواده برابر داشتن، حقوق فردی برابر داشتن، حقوق اقتصادی برابر، حقوق سیاسی برابر و همه چیزهای دیگه در زیر مجموعه این تغییر قرار میگیرد. بنابراین وقتی از تغییر قانون حرف میزنیم به این معنی نیست که حجاب را فراموش کردهایم یا حجاب را در واقع کنار گذاشتیم بلکه حجاب بخشی از این مجموعه است.
مساله دوم هم صادقانه بگویم که به نظر من پرهیز بسیاری از گروههای زنان، از سیاسی شدن حرکت زنان در اوج فعالیتهای جنبش زنان بوده است. پرداختن به موضوع حجاب، خیلی زود فعالیتهای اجتماعی زنان را در بستر تغییرخواهی، به یک کنش سیاسی تبدیل میکرد که قطعا با سرکوب خیلی گستردهتری همراه بود و جلوی حرکت مسالمتآمیز جنبش زنان را که خواستههایش را آرام پیش میبرد، میگرفت.
به طور مثال ۲۲ خرداد سال ۸۵، وقتی فعالان زن در میدان هفت تیر یک تجمع آرام و خاموش برگزار کرده بودند و خواستههایشان را روی پلاکاردهایی نوشته و به دست گرفته بودند، همه این خواستهها معطوف به داشتن حقوق مدنی و حقوق خانواده مثل حق طلاق، حق حضانت فرزند، حق تحصیل و… بود. اما در همان میدان هفت تیر و در همان روز، من بارها از زبان مردم شنیدم که میگفتند این زنان برای برداشتن روسریها به خیابان ریختهاند. درواقع این شایعه را خود سرکوبگران آنجا پخش کرده بودند که بتوانند با شدت با ما برخورد کنند.
شاید عدهای بگویند که خب چه ایرادی دارد، باید برای این خواسته هزینه داد. پاسخ من این است که دستاوردی که فعالان زن، در رفتارهای مدنیشان برای تغییر قانون داشتند، با چنیین خواستهای که هر هزینهای را به فعالان، تحمیل کند، منافات دارد. من به شخصه اگرچه موضوع حجاب را بسیار مهم میدانم اما معتقدم کار روی موضوع حجاب، در آن مقطع تاریخی که اوج فعالیتهای جنبش زنان بود، دستاوردی را که امروز به خاطر فعالیتهای زنان و با بالا رفتن آگاهی عمومی نسبت به نابرابریهای جنسیتی داریم، به ما نمیداد.
شاید اگر زمان اجازه میداد در امتداد این فعالیتها، زمینه لازم برای پرداختن به این موضوع، از نظر اجتماعی نیز فراهم میشد.
امروز هم اگر میبینید که عدهای از هر فرصتی برای پرداختن به موضوع حقوق زنان استفاده میکنند -که بسیار هم خوب و بهجاست- اما دستاورد همان فعالیتهای زنان و کار کردن روی زیر ساختهای این برابری است. وگرنه گروههای سیاسی، از آسمان الگوبرداری نکردهاند که درباره برابری جنسیتی سخن برانند.
بامدادخبر: راه کارهای عملی که به ذهنتان به عنوان یکی از فعالان زن میرسد برای تحقق پوشش اختیاری با حجاب اختیاری در شرایط موجود چیست؟
مهمترین وجه این قضیه در شرایط فعلی که به خصوص طرحی مانند امنیت اجتماعی هرازگاهی فضای سرکوب را علیه زنان جامعه تنگتر و شدیدتر میکند شاید زمینهسازی فرهنگی است. و این بهترین کاری است که میشود انجام داد البته این به این معنی نیست که زمینهسازی فرهنگی میتواند فردا برای ما حجاب اختیاری ایجاد بکند، به هر حال همانطور که گفتم مساله حجاب، یک مسأله سیاسی است و تا این مسأله در همان دایره سیاسی و قانونگذاری کشور حل نشود ما اگر صد سال دیگر هم صرفا به خواستههای کمپینی و اعتراضهای اینگونه ادامه دهیم راه به جایی نخواهیم برد.
و به هرحال جمهوری اسلامی هویتش با هویت اسلامی شده حجاب و اجباری شدن حجاب گره خورده است. از یاد نبریم در مجلس ششم خانم دکتر الهه کولایی اولین نماینده مجلسی بودند که شاید در طول این سالها شهامت این را پیدا کردند که از مسئله حجاب اختیاری نام ببرند اما در همان زمان ایشان را وادار کردند که این حرف را توجیه بکند بنابراین حتی گروههای اصلاحطلب سیاسی درون حکومت ما هم مسأله حجاب اختیاری را بر نمیتابند حتی اگر به آن اعتقاد داشته باشند.
بنابراین معتقدم داشتن حجاب اختیاری پیشفرضی لازم دارد که آن هم فاصله گرفتن از دیکتاتوری دینی است.
بامدادخبر: آیا خودتان تجربهای از برخورد با گشت ارشاد داشتهاید؟
مگر میشود حجاب را دوست نداشته باشی و به زور این پوشش را انتخاب کنی و در ایران به مشکل نخوری. من چندین بار با این موضوع برخورد داشتم و بارزترینش مربوط به چند روز پیش از ازدواجم بود که من و همسرم در خیابان میرفتیم که یک آقایی در طبقه سوم ساختمانی که مربوط به ساختمان سپاه یا بسیج بود، اشاره کرد که سرباز جلوی در جلوی ما را بگیرد. بعد بدو بدو تا پایین آمد و به من گفت شما دچار تبرج هستید. (این اصطلاح تبرج را یکی از مسوولان انتظامی به کار برده و بعد هم رایج شده بود و منظور از تبرج، برجستگی پا یا بدن از زیر لباس است.) او توضیح داد که چون شلوار شما تنگ است و مانتوات تا زیر زانو است و چکمهای هم که پوشیدهای تنگ است، برجستگی پایت از زیر شلوار و چکمه مشخص است.
حالا از طبقه سوم چطوری ایشان پای مرا دیده بودند برای خودش مسئلهای است. به هرحال این موضوع با مقاومت من و همسرم روبرو شد چون حرف او انقدر غیر منطقی بود که نمیشد با آن مقابله نکرد و همین باعث درگیری ما با ایشان شد که به بازداشت چند ساعته من و جواد انجامید.
به جز این هم، بارها پیش آمده که از ماموران گشت تذکر بشنوم که حجابم کامل نیست یا بد است. حتی چهار سال دانشگاه رفتن ما همیشه با این مسأله روبرو بود که اتاقکی روبروی دانشگاه بود که دخترها باید از این اتاقک رد شده و وارد دانشگاه میشدند در این اتاقک خانمی بود که با یک دستمال همیشه صورت دانشجویان دختر را چک میکرد که احتمالا آرایشی نداشته باشند و کنترل میکرد که حجاب دختران مشکلی نداشته باشد.
به هرحال اینها مسأله غریبی در جامعه ما نیست و عمومیت این موضوع برای زن ایرانی ایجاب میکرد و ایجاب میکند که به این بحث بطور جدی تری پرداخته شود. اما به هرحال این مسئله هم خارج از همه حقوقی که فعالان زن تا امروز طلب کردهاند نبوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر