منبع : تقاطع
در روزهای ۲۴ و ۲۵ می (۳ و ۴ خرداد)، چهارمین نشست از نشستهای “اتحاد برای دموکراسی در ایران” در پارلمان سوئد برگزار شد. سه کنفرانس پیشین این گروه از اپوزیسیون ایران، به ترتیب در استکهلم، بروکسل و پراگ برگزار شده بود. در حاشیهی این کنفرانس، گفتگویی انجام دادم با مجید محمدی، جامعهشناس ایرانی و یکی از شرکت کنندگان در نشست. او در این گفتگو ضمن ارزیابی وضعیت اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به تهدیدها و فرصتهای موجود در داخل و خارج کشور پرداخت. مجید محمدی، معتقد است که “انتخابات آزاد”، یکی از بهترین ابزارهای سیاسی است که میتواند باعث تحقق دموکراسی در ایران شود.
به عنوان اولین پرسش، لطفا بگویید که ارزیابی شما از نشست برگزار شده توسط “اتحاد برای دموکراسی” در استکهلم چیست؟
با توجه به تنوع شرکتکنندگان در این نشست، خوشبختانه این ظرفیت به وجود آمده تا گروهها در موضوعات مختلف صحبت کنند. به خصوص که بخش گفتگوها بسیار پررنگتر بود و این عاملی مهمی درایجاد فضای دیالوگ بین گروهها است. اما ما امروز به ظرفیتهایی احتیاج داریم که انتقادها را به سرمایه سیاسی تبدیل کند و به نظرم این نشستها یکی از مزایایش همین است. خوشبختانه شاهد چنین نشستهایی با عنوان “شورای ملی” که بخش مشروطهگرایان را نمایندگی میکند و همچنین نشستهایی که بخشهای اسلامگرایان خارج از کشور را دور هم جمع میکند نیز هستیم. مطمئنا بخشی از این گفتگوها به طرحهای اجرایی بدل میشود که قطعا سرمایهای خواهد شد که میتواند در ابتدای کار به صورت مقدمه و در میانهی کار به عنوان تسهیلکننده و در اواخر کار نقش سنجشگری را دارا باشد تا بسیاری از مخاطرات را به واسطهی دیالوگ گروهها با یکدیگر کاهش دهد. زیرا گروهها میتوانند گفتمان خود را ارائه و به سنجش و نقد بگذارند و نقاط مشترک خود را با یکدیگر تقویت کنند.
به نظر شما با توجه به ردصلاحیت تقریبا همهی کاندیداهای منتقد و یک دست شدن کاندیداها چه فرصتی برای اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد شده است؟
رفسنجانی میتوانست اصلاحطلبی را دوباره احیا کند. اما امروز شاهدیم این زمینه که رژیم را اصلاحناپذیر نشان میدهد، به وجود آمده است. هرچند که به وجود آمدن این تفکر برای اصلاح طلبان یک نقمت به شمار میآید، اما برای کسانی که نظام حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی را نمیپذیرند فرصتی است که طرحهایی حقوقی و سیاسی را برای جایگزینی نظام فعلی داشته باشند.
انتخابات آزاد یک روش است و یا یک هدف و اگر روش باشد برای رسیدن به هدف نهایی چه اقداماتی لازم است؟
انتخابات ازاد به نظر من روش است. انتخابات آزاد اولین قدمی است تا با آن هرچه بیشتر حکومت را وادار کنیم تا این راه حل را بپذیرد. البته در کنار پیگیری این موضوع با توجه به تجربه کشورهای دیگر باید آلترناتیوها و گروههای مخالف را نیز در سه وجه نهادی و سازمانی و رسانهای تقویت کنیم.
با احتمال قرار گرفتن کاندیدایی نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی در سمت رییسجمهور آینده، سیاست خارجی رژیم ایران چه تهدیدها و چالشی خواهد داشت؟
در حال حاضر سیاست خارجی رژیم ایران با دو بحران اساسی روبرو است. اول بحث هستهای که به نظرم مدتها طول میکشد تا این مسأله حل شود. حتی اگر رژیم جایگزینی هم در ایران بیاید نیاز به زمانی ۵-۶ ساله است تا این تحریمها در نهادهای قانونگذاری که این تحریمها را وضع کردند لغو شود.
و بخش دیگر نقش ایران در منطقه است. متاسفانه ایران برای نشان دادن قدرت منطقهای خود به جای آنکه قدرت دیپلماسی و اقتصادی خود را تقویت و عرضه کند، سعی کرده در بخشهای تنشزا و نقاط بحرانزا مانند عراق و سوریه و لبنان حضور پیدا کند. به طور مثال به ترکیه نگاه کنید. این کشور با توسل به قدرت اقتصادی خود توانسته نقش تاثیرگذارتری در منطقه داشته باشد؛ تاثیری که برای این کشور اعتبار جهانی را نیز به دنبال داشته اما در ایران ادامه این روشها نه تنها شاهد نفوذ استراتژیک نخواهد شد بلکه روزبهروز به انزوای جمهوری اسلامی خواهد انجامید.
توصیهی شما دربارهی نوع برخورد مردم با موضوع شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو چیست؟
من معتقد به توصیه کردن نیستم، اما معتقدم کسانی که میخواهند شرکت کنند یا تحریم باید هزینهها و فایدههای شرکت و عدم شرکت در انتخابات را بررسی کنند و نشان دهند چه منفعتی یا ضرری میتواند حضور یا عدم حضور در انتخابات داشته باشد. با توجه به این هزینه و فایده من فکر میکنم هزینهی شرکت در این انتخابات بسیار بیشتر از فایدهی آن است.
به عنوان آخرین سوال نظرتان در خصوص اپوزیسیون خارج از کشور چیست؟
اپوزیسیون همچنان متفرق و پراکنده است. از نظر من این مساله مساله بزرگی نیست، اما مشکل ناهمسازی این نیروها است. مانند ارکستری که هر کس، ساز خود را میزند. دلیل این مساله هم آن است که گفتگو بین منشورهای مختلف، بین جریانهای مختلف و گفتمانهای متفاوت وجود ندارد. به همین دلیل از دل این گروهها یک برنامه حداقلی بیرون نیامده است. از سوی دیگر بخشی از تلاشهای اپوزیسیون، خنثیکننده تلاشهای بخشهای دیگر است. نهادهای مخالفان در برابر نهادهای حکومت ضعیفترند و کارآمدی کمتری هم دارند. مخالفان حکومت با رفتار خود به عنوان اپوزیسیون باید نشان دهند که کارآمدتر هستد. مشکل دیگر این است که مخالفان جمهوری اسلامی، ظرفیت سوار شدن بر امواج نارضایتیها را ندارند و نمیتوانند این نارضایتیها را تبدیل به سرمایه ملی کند. این قوت قلبی است که حکومت دارد. نکته دیگر این است که هنوز بخشی از مخالفان و منتقدان حکومت به این نتیجه نرسیدهاند که رژیم اصلاحناپذیر است. امروز اپوزیسیون با این مسائل روبرو است و به نظرم دیالوگ و گفتگو بین همه گروهها اولین اقدام برای موفق شدن و تاثیرگذار بودن اپوزیسیون خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر