۱۳۹۱ شهریور ۲۶, یکشنبه

گفتویم با مجتبی واحدی؛تحریم‌های سیاسی دروغ‌های جمهوری اسلامی را خنثی می‌کند

منبع:بامداد خبر


دولت کانادا روز ۱۷ شهریور با صدور  بیانیه‌ای روابط خود را با حکومت ایران به حالت تعلیق درآورد. این اقدام که مشخصا با دلایل نقض حقوق بشر در ایران و حمایت حکومت ایران از تروریسم و سرکوب مردم سوریه توسط بشار اسد عنوان شده بازتاب‌های متفاوتی را در بین ایرانیان ایجاد کرده که به عنوان نمونه می‌توان به صفحه‌ای در فیسبوک اشاره کرد با عنوان «جمهوری اسلامی را منزوی کنید» که در حمایت از این اقدام دولت کانادا ساخته شده و از سایر دولت‌ها می‌خواهد از این اقدام پیروی کنند.
در همین ارتباط در گفتگویی که با مجتبی واحدی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی مقیم آمریکا داشته‌ام، وی ضمن مثبت دانستن اقدام اخیر کانادا می‌گوید که تحریم سیاسی ابزار مفیدی است که چنانچه هوشمندانه به کار گرفته شود می‌تواند دولت‌هایی چون ایران را که چه در حوزه داخلی و چه در حوزه بین‌المللی به دنبال قانون‌شکنی و نقض حقوق هستند مهار نماید.
بامدادخبر: نظرتان درباره اقدام اخیر کانادا، در خصوص تعطیل سفارتخانه این کشور در ایران چیست؟ و چه دلایلی موجب چنین موضع‌گیری گردیده است؟
مجتبی واحدی: دنیای سیاست دنیای پیچیده‌ای است و پشت پرده‌های فراوان دارد، به طوریکه که گاهی همه‌ی افراد درگیر با این سیاست هم به درستی نمی‌دانند علت برخی اتفاقات سیاسی دقیقا چیست، امروز هم برخی از سیاست‌مداران کانادا هم شاید نتوانند به ضرس قاطع دلایل قطعی و یا همه دلایل بروز چنین رخدادی را بگویند، اما ما موظفیم بر اساس آن چیزی که رسما دولت کانادا اعلام می‌کند قضاوت کنیم و درستی و غلط بودن این امر را از روی بیانیه‌ای رسمی که دولت کانادا اعلام کرده تشخیص دهیم.
اینکه حالا پشت پرده چه اتفاقاتی رخ داده است بحث دیگری است و تفسیر‌های اینچنین را باید روزنامه کیهان و آقای قدیری انجام دهند که می‌گویند کانادا به علت کسری پول سفارت‌خانه خود را تعطیل کرده است؛ که من چنین انگیزه‌یابی‌هایی بلد نیستم انجام دهم.
ارزیابی شما از این اقدام چیست؟ این اقدام را اقدامی مثبت یا منفی ارزیابی می‌کنید؟ و آیا به نظرتان این اقدام به ضرر مردم ایران است؟
بر خلاف کسانی که که معتقدند اقدام اخیر کانادا به مردم ایران فشار وارد می‌کند چنین اعتقادی ندارم، اگر قرار بود که نفع ایرانیان داخل ایران که این افراد مدعی آن هستند مطرح باشد مربوط به مدت‌ها قبل و زمانی است که نقش کنسولی سفارت کانادا تعطیل شده بود و نه امروز؛ زیرا بخش کنسول‌گری که مربوط به مردم است مدتهاست تعطیل شده است و اتفاق اخیر کانادا، مشکل جدیدی را برای ایرانیان ایجاد نخواهد کرد. اقدام فعلی کانادا هم صرفا مربوط به رابطه دو دولت است و قطع این رابطه به نظرم یک کار سمبلیک سیاسی است برای فشار به دولت ایران و از این جهت اقدام بسیار مفیدی است.
والا من هم با هم‌وطنان هم نظرم که تعطیلی بخش کنسولگری که مربوط به رسیدگی کارهای مردم است موجب سردرگمی برای هم‌وطنان خواهد شد اما اگر قرار بود اعتراضی به این امر بشود مربوط به‌‌ همان زمانی بود که چنین اتفاقی رخ داد و نه امروز که ماه‌ها از آن گذشته است.
همچنین امیدوارم این برنامه‌ای که دولت کانادا اعلام نموده که از این به بعد به مقامات ایران مجوز ورود به کانادا را نخواهند داد واقعا عملی شود و نشود مثل انگلیس که بعد از قطع روابط سفارتخانه‌ها باز هم شاهدیم که همه خانواده‌های مسوولان ایران در حال رفت‌وآمد به آنجا هستند و به نظرم در صورت عملی شدن این برنامه است که می‌توان عزم جدی کانادا را در مهار جمهوری اسلامی سنجید و عملی شدن این اقدام نیز کار موثر و مفیدی خواهد بود.
نظرتان در خصوص تحریم‌های سیاسی چیست و آیا به نظرتان می‌شود این اقدام تبدیل به یک عزم جهانی گردد و چطور می‌شود دیگر کشور‌ها را برای همراهی در این زمینه تشویق کرد؟
به نظرم این اقدام می‌تواند یک پیام جهانی به مردم ایران باشد که دولت‌های دنیا با دولت ایران مشکل دارند و نه با مردم ایران، و برای سنجیدن صحت چنین ادعایی نیز برنامه سازمان ملل که کمتر از دو هفته دیگر به شروع آن مانده می‌تواند به مثابه آزمونی باشد که مشخص خواهد نمود عزم جهانی برای مهار دولت ایران چه میزان است. باید دید امسال هم دخترخاله و پسرعمه و اقوام و آشنایان آقای احمدی‌نژاد، ویزای ورود به آمریکا را دریافت خواهند کرد تا بتوانند به آمریکا سفر کنند یا نه.
به نظرم نوع برخورد نمادین دولت آمریکا با آقای احمدی‌نژاد و همراهانش مشخص خواهد کرد که دولت‌های جهانی چه میزان تصمیم دارند تا حداقل به طور سمبلیک نشان دهند که با دولت ایران و نه با مردم ایران مشکل دارند و هم می‌تواند نشانه‌ای باشد برای اینکه عزم جهانی برای فراگیر شدن اقدام کانادا وجود دارد یا نه.
البته سازمان ملل یک مرکز جهانی است و دولت امریکا آن‌طور هم حق ندارد که در این زمینه دخالت کند ولی دیده شده و می‌بینیم که دولت امریکا در همین سازمان ملل هم وقتی که اراده می‌کند حتی ورود برخی وزرای خارجی و روسا را ممنوع کرده است. البته ما توقع نداریم که ورود احمدی‌نژاد ممنوع گردد چون خوشبختانه احمدی‌نژاد هر بار به نیویورک می‌‌آید خودش باعث می‌گردد که یک رسوایی به رسوایی‌های دولتش اضافه شود، اما حداقل در قبال همراهان و آشنایانش می‌تواند چنین سخت‌گیریهای وجود داشته باشد.
این اقدام چه عواقب اقتصادی را برای ایران خواهد داشت؟ و چه تاثیری در روابط تجاری و سرمایه‌گذاری شرکت‌ها خواهد داشت؟
اگر واقعا دولت کانادا صادق باشد بسیاری از این آقایانی که نان خود را از ایران می‌خورند و به دروغ به آمریکا و کانادا و انگلیس فحش می‌دهند و پول‌های‌شان را به این کشور‌ها آورده‌اند که شناسایی آنان نیز کار سختی نیست به مشکل خواهند خورد و و اقدام درست دولت کانادا در این زمینه به نظرم می‌تواند به برخی از چماق‌داران به ظاهر دیپلمات و سیاست‌مدار ایرانی که پول‌های‌شان در کاناداست اثر بگذارد.
از طرفی طبیعتا شرکت‌های کانادایی که در ایران می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند وقتی اراده دولت خود را می‌بینند احتیاط خواهند کرد به طوری‌که این اقدام برای سرمایه‌گذران کانادایی هم این پیام را خواهد داشت که دولت کانادا امکان هیچ حمایتی را از آنان به دلیل بسته بودن سفارت در ایران ندارد و باتوجه به رفتار غیر منطقی و غیر قانونی و غیر حقوقی دولت ایران با سرمایه‌گذاران چه داخلی و چه خارجی به نظرم سرمایه‌گذران کانادیی احتیاط بیشتری برای حضور و سرمایه‌گذاری در ایران خواهند نمود.
به نظر شما تحریم‌های سیاسی از این دست، چقدر موثر‌تر از تحریم‌های اقتصادی است؟
به نظرم هر دو این تحریم‌ها اگر هوش‌مندانه به آن عمل شود موثر خواهد بود. ولی تحریم سیاسی از این جهت موثر است که بخشی از تبلیغات دولت ایران در داخل کشور را نسبت به کسانی که هنوز رسانه‌شان رسانه جمهوری اسلامی است و دروغ‌های آنان را می‌شنوند خنثی خواهد نمود و این دسته از مردم خواهند فهمید که آنچه آقای احمدی‌نژاد و خامنه‌ای مدعی بودند که بعد از اجلاس غیر متعهد‌ها و با ریاست ایران در این اجلاس به عنوان رییس ۱۲۰ کشور می‌توانند با کشورهای دیگر تعامل کنند، پروپاگاندایی کاملا دروغ و مفتضح و مسخره‌آور بود.

۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

جایگاه لیبرالیسم در ترکیه؛گفتگویم با اوزلم چاگلار ییلماز

منبع :چراغ آزادی


ترکیه را می توان به زعم بسیاری از روشنفکران و فعالان مدنی نمونه و الگویی خوب برای گذار ایران به دموکراسی در نظر گرفت. ریشه های مشترک فرهنگی و دینی و همچنین همسایگی این کشور با ایران از سویی و با اروپا از سوی دیگر این کشور را بدل به نمونه خوبی برای مطالعه نموده است. از این میان شناخت بهتر نهادهایی که سهم بزرگی در رشد مدنیت در ترکیه داشته اند و همچنین درک تجربیات آنها از گذار به دموکراسی می تواند کمکی بزرگ به نهادهای ایرانی در راه مبارزه و تحقق دموکراسی در ایران محسوب شود.
آنچه که در ادامه خواهید خواند گفتگویی است با خانم ازلم  چاگلار ییلماز، دبیر اجرایی انجمن اندیشه لیبرال (لیبرال دوشونجه تُپلولوق که کِه‌نوشت انگلیسی آن هست “ای ال تی”). وی در این گفتگو به چگونگی شکل‌گیری و تاثیرات این موسسه در ترکیه و تجربیات آن اشاره می‌کند. همچنین گفتنی است که در خرداد ماه ۹۱ چراغ آزادی با همکاری “ای الی تی” اولین همایش در خصوص لیبرالیسم و بازار آزاد را در آنکارا، پایتخت ترکیه، برگزار نمود.
به عنوان سوال اول لطفاً مختصری از تاریخچه “ای ال تی” بگویید.
“ای ال تی” در سال ۱۹۹۲ تاسیس شد. این نهاد توسط آتیلای یایلا که یک دانشمند علوم سیاسی است و مصطفی اردوغان که وکیل قانون اساسی است تاسیس گردید. این دو تن سعی داشتند تا ایده‌های لیبرالیسم کلاسیک را در ترکیه ترویج دهند. می توان گفت قبل از “ال دی تی” هیچ منبعی در خصوص لیبرالیسم کلاسیک در ترکیه وجود نداشت، نه کتابی و نه نوشته‌ای و  در حلقه‌هایِ روشنفکری هم عقاید جمع‌گرایانه حاکم بود. انهایی هم کهقدرت سیاسی را در اختیار داشتند برخی “اسلامیست” بودند و برخی “ناسیونالیست”، و تقریبا هیچ سنت “فردگرایانه‌ای” در ترکیه وجود نداشت و همین امر باعث گردیده بود که  این دو تن که از نبود احساس و تفکر فردگرایی در رنج بودند ” ال دی تی” را تاسیس نمایند. آنها در آغاز کار خود  بطور سنگین و پرحجمی شروع به انتشار مقاله و کتابها  و ترجمه آثار لیبرالیسم کلاسیک کردند و سمینارهای معرفی افکار لیبرالیسم کلاسیک را سازماندهی کردند.
خط و مشی” ای ال تی” چیست و این موسسه چه هدفی را امروز دنبال می‌کند و چه اقداماتی را در راستای اهداف خود انجام می‌دهد؟
شاید مهمترین هدف و ایده اصلی ما این بوده که هیچگاه به یک “جنبش سیاسی” تبدیل نشویم و تنها به آشنایی و ترویج و مشاوره به دولتمردانمان مبتنی بر اندیشه‌های لیبرالیسم کلاسیک بپردازیم. ما در “ای ال تی” بخاطر اینکه بتوانیم اجتماعی را شکل دهیم  باید طبق سنت های اندیشه ای مان حرکت می کردیم.
امروز ما در ” ای ال تی” درک واحدی از لیبرالیسم نداریم اما هسته ی اصلی “ای ال تی” از لیبرالیسم کلاسیک حمایت می‌کند و این تفکر مانند چتر وسیعی است که زیر آن از “لیبرالیسم جامعه‌گرا” تا “لیبرتارین‌ها” جای می‌گیرد. برای همه اعضا مهم است که مطالعات‌مان را در حوزه‌یِ موضوعاتِ مدنی‌‌ را حول محور “حکومت قانون” و “دولت محدود” و “اقتصاد آزاد” و  و “صلح” و “عدالت” گسترش دهیم. برای مثال داخل “ای ال تی” ما گروهی را داریم که در باره دموکراسی اجتماعی مطالعه می‌کنند یا  مردمی که از بیرون از “ای ال تی” آمده اند و ایده‌های “محافظه کارانه”  (در معنای بین المللی اش) را مطالعه و نشر می‌کنند. همچنین ایده اصلی ما علاوه بر اینها این بود که  بر نظرات عامه مردم از گروههای مختلف فرهنگی  تاثیر گذار باشیم.
همچنین ما توانستیم “پروپزال اصلاحات” را منتشر کنیم که در آن قوانین حقوقی ترکیه را در مورد “آزادی بیان” و “آزادی دین” مورد نقد قرار می‌داد. ما همچنین متن اروپایی حقوق بشر را ترجمه کردیم همچنین متن احکام دادگاه‌های عالی امریکایی را ترجمه کردیم.
همچنین ما تصمیم گرفتیم شبکه‌ای از فعالان آکادمیک و فعالان مدنی در سراسر ترکیه برقرار کنیم و در این خصوص کنفرانس‌های سالیانه لیبرالی برگزار نمودیم. برای آنکه آنها را دور هم جمع کنیم تا افکارشان را مبادلکه کنند و همدیگر را بشناسند و اینکه احساس نکنند تنها هستند. کما اینکه قبل‌تر در دیگر زمینه آنها احساس تنهایی می‌کردند.

مناسبات “ای ال تی” و “حزب عدالت و توسعه” ترکیه چگونه است؟
اندیشکده ما که بیست سال پیش کار خود را با هدف و سعی بر شکل گرفت که حقوق بشر، دموکراسی، دولت محدود،  بازار آزاد، حقوق مدنی همه افراد نه فقط یک گروه خاص را گسترش دهد و هرگونه مداخله نظامیان در حوزه‌یِ سیاست را نقد کند و تا امروز به تلاش در این راستا مشغول بوده است.
در  بیست و هشت فوریه سال ۱۹۹۷ شورایِ نظامی امنیت ملی  تصمیم به سرنگونی دولت گرفت و در این راه بسیاری از احزاب سیاسی را نیز کنار گذاشت که “ای کی پی” هم در ادامه آن احزاب است. در آن زمان اعضای “ای ال تی” تصمیمات عالی این شورای ملی امنیتی و نظامی را به رفمِ خطرخیز بودن آن نقد کردند. “ای ال تی” در ان زمان علاوه بر نقد سیاست شورای ملی امنیت نظامی به نادیده گرفته شدن حقوق مسلمانان نیز اشاره می نمود و حقوق آنها را مطالبه می نمود.
“ای ال تی” در آن زمان که مسلمانان از حقوق خود محروم می شدند و بطور مثال هیچ کس نمی‌توانست با حجاب در محل کار خود یا دانشگاه حاضر شود، به این سیاست‌ها انتقاد می‌کرد. “ای ال تی” معتقد بود که در یک کشور متمدن باید حکومت قانون حاکم باشد، باید آزادی مذهبی وآزادی فعالیت تشکلها و دولت محدود وجود داشته باشد. لیبرال‌های ترک خود انسان‌های سکولاری هستند اما تلاش آنها در دفاع ازحقوق افراد مذهبی باعث شده است که مردم مذهبی نیز حقوق خود را بر اساس حقوق جهانی مانند حقوق ذکر شده در اعلامیه حقوق بشر دنبال کنند. آنها مطالبات و حقوق خود را نه از موضعی اسلامی که از منظر حقوق بین‌المل دنبال می کنند.
و در چنین فضایی گروهی سیاسی از مسلمانان محافظه کار مذهبی حزبی به نام “حزب عدالت و توسعه” بوجود آوردند که  برخلاف بنیادگرایی اسلامی  ایده‌های مطابق با جهانی سازی، حقوق بین الملل، آزادی بیان و حق مالکیت خصوصی را مطرح می‌نمودند ونزدیکی این ایدها با  ایده لیبرالیسم باعث گردید که “ای ای تی” نیز در ترویج و انتشار کتب و اندیشه‌های آنها به این گروه کمک نماید.
هرچند که این طیف از مسلمانان هنوز مشکلاتی برای تطبیق خود با همه مفاهیم جهانی‌شدن را دارند اما در مقابل دیگر مثلا از حقوق علویان و حق مالکیت غیرمسلمانان دفاع می‌کنند. همچنین آنها شروع به اصلاحاتِ دموکراتیکِ سیاسی برایِ احقاقِ حقوقِ کردهای ترکیه کرده اند. آنها نهادهایی برای گسترش یک بازار آزاد تاسیس نمودند و سعی کردند که  بوروکراسی نظامی را محدود کنند و در رفراندوم اخیر نیز سعی کردند قدرت نیروهای نظامی را کمتر کنند و حالا شاهدیم که جامعه بازتری داریم که این باعث محدود شدن و مسئول‌تر شدن دولت خواهد شد. اما هنوز مشکلات ادامه دارد  که در همین دولت هم مطرح شده و از آن جمله مشکلِ عمیقِ رانت‌های خانوادگی  است.
آیا  “ای ال تی” در سالهای فعالیتش مشکلاتی داشته و در این صورت، چالش ها و مشکلات “ای ال تی” در این سالها  چه بوده است؟
قطعا مشکلاتی وجود دارد و مهمترین آن این است که ما یک جنبش سیاسی نیستیم و نمی‌خواهیم هم باشیم. ما هیچ سمت سیاسی را درخواست نمی‌کنیم و به این دلایل ما هیچ کمک و لطفی را ازقدرت های سیاسی همچون “ای کی پی” درخواست نمی‌کنیم که این از جهتی خوب است و از جهتی بد. خوب است زیرا در دراز مدت استقلال ما را حفظ می‌کند و بد است از آن جهت که ما را شبیه به یک گروه حاشیه ای خواهد کرد. هرچند که من مایل نیستم بگویم این چیزی منفی است اما از طرف دیگر بسیار آسان نیست که با این موقعیتی که داریم بین سیاسیون متحدی پیدا کنیم.
بودجه  و هزینه های “ای ال تی” از چه منابعی تامین می شود؟
اولا که ما پول زیادی نداریم ولی ما سعی می‌کنیم پول را از منابع مختلف جمع‌آوری کنیم. زمانی که ما پروژه ای را شروع  می‌کنیم سعی‌مان این است که از کمترین هزینه را داشته باشد و بالطبع در راستای هر پروژه از افرادی که مربوط به آن پروژه هستند کمک‌های مالی دریافت کنیم. ما پروژه‌هایی را با پول ارگانهای مختلفی شروع می کنیم مثلا یکی از پروژه های ما مربوط به اتحادیه اروپا بوده است که ما از اتحادیه اروپا در این خصوص کمک مالی دریافت کردیم همچنین برخی پروژه های ما به نهاد های ترکیه مربوط است که ما از این نهادها کمک‌هایی را دریافت می کنیم. بنابراین ما برای هر برنامه از اسپانسر متفاوت حمایت گرفته ایم و این برای ما مهم است که تنها یک کمک کننده نداشته باشیم چون که نمی‌خواهیم افرادی که به ما کمک می‌کنند در پروژه های ما دخالت کنند .
جامعه مدنی یکی از مفاهیمی است که در نهادینه کردن دموکراسی مهم است. “ای ال تی “چه تلاشی را در این زمینه انجام داده است؟
اول از همه وقتی به جامعه مدنی نگاه می کنیم به یک سری بنیانهایی بر می‌خوریم که یک جامعه آزاد را تبیین و تعریف می‌کند. حکومت قانون، دولت محدود و مشروط، بازار آزاد، حقوق مالکیت خصوصی نمونه ای از این بنیانها هستند. بنابراین به طور عام آنچه “ای ال تی” انجام داده این است که باعث ترویج بیشتر این نهاد ها در جامعه باشد و ما در این خصوص پروژه های ویژه ای داشتیم. برای مثال روی آزادی بیان وآزادی تشکل‌ها سمینارهای متعددی را برگزار کرده ایم.
اما کار عملی که بیشتر به آن پرداختیم تهیه پروپزالی برای آزادی تشکل ها است که باعث شد آزادی تشکل‌ها گسترش پیدا کند بطوری که سیر پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا امروزه بسیار تحت تاثیر “ای ال تی” و تلاشهایی است که در توسعه و بسط بنیانهای جامعه مدنی انجام داده است.
چون این برای دولتی که توسط یک پروسه مدنی انتخاب شده سخت بود که منابعی را برای توجیه این قضیه پیدا کند اما “ای ال تی” این کار را کرد. همچنین “ای ال تی” توسط وکلایش و بازوهای اجرایی عمومی نقش مهمی را در ترویج و دفاع از آزادی بیان در ترکیه داشته است.
به نظرتان  ترکیه  امروز به سمت اسلام گرایی در حال حرکت است یا لیبرالیسم؟  
من وضعیت فعلی ترکیه را لیبرال یا اسلامی نمی دانم. و معتقدم مشکل در کشورهای مثل ترکیه مشکلی بین لیبرالیسم و اسلام‌گرایی نیست بلکه  مشکل بین لیبرالیسم و تمامیت‌خواهان است.
اینکه  دولتی تمامیت‌خواه بیاید و سعی کند همه مشکلات را حل کند و حتی این کار را از طریق وضع قوانین انجام دهد مشکل اساسی لیبرالیسم است. در حالی که ما معتقدیم که به قوانین آزاد نیاز داریم، قوانینی که باعث شود مردم در کنار هم و با صلح زندگی کنند در این معنی هر دولتی می‌تواند سعی کند قدرتش را افزایش دهد. اما در خصوص ” ای کی پی” من می گویم آنها نمی‌خواهند اسلام گرایی را گسترش دهند.
در مقایسه با گذشته به نظرم دولت “ای کی پی” اصلاحات دموکراتیک و لیبرال بیشتری را انجام داده است هرچند ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد. اما این بدلیل فقدان سابقه مدنیت در بین عوام است زیرا ما همیشه مداخله نظامی داشته ایم و نتوانستیم سنت سیاسی مدنی خود را گسترش بدهیم. از همین روی شهروندان ترکی به حزب سیاسی‌ای رای دادند که بتواند این به مداخله‌یی نظامین در سیاست پایان دهد. در نتیجه می‌شود گفت مردم ترکیه در با رأی به حزبِ عدالت و توسعه به یک رژیم دموکراتیک رای دادند و نه اسلامی. مردم به اردوغان رای دادند چون ایمان داشتند که او بوروکراسی نظامی و نظامیان را به چالش خواهد کشید و ترکیه را آزادتر خواهد کرد.
آیا “ای ال تی” می‌تواند در زمینه انتقال تجربیات خود و بسط مفاهیم لیبرالیسم در ایران به نهادهای لیبرال ایران کمک کند؟
بله. ما آماده ایم به با لیبرالهای کل جهان که می خواهند دولت را محدود و آزادی مدنی را افزایش دهند و حقوق فردی را گسترش دهند در هرکجا که باشند کمک کنیم. چون این خیلی مهم است و ما به دوستان بین المللی برای ایجاد صلح و آزادی در سطح منطقه نیازمندیم. چون  معتقدیم که ارزشهای مانند آزادی و حقوق برابر ارزش‌هایی جهانی است و مهم است که در سطح بین‌المللی و با افراد گوناگون دنبال شود.
و در خصوص فعالان لیبرال ایران این بسیار مهمتر است. زیرا می توانیم با افرادی که دین و زمینه‌های فرهنگی مشترکی داریم در خصوص مشکلاتمان و برا ی گسترش آزادی بیان و آزادی دین در کشورهایمان بحث و تبادل نظر کنیم.
ما می‌توانیم در تلاشمان  قدرتها و دولت‌های مرکزی را محدود کنیم. ولی ما با ید این را در نظر داشته باشیم که هیچ ایده ای نباید بر کل جامعه چیره شود تا دولت بخواهد با روز قوانین ایدئولوژیش را بر تمام مردم تحمیل کند. ما باید با جمع‌گرایی و دیکتاتوری و تمامیت‌خواهی مبارزه کنیم تا بتوانیم آزادی هایمان را گسترش دهیم.
*این گفتگو توسط حبیب فرحزادی ترجمه گردیده است.

۱۳۹۱ شهریور ۱۵, چهارشنبه

گفتگویم با پروفسور بلال سامبور درباره سقط جنین؛نیازی نیست دولت دایه نگران‌تر از مادر برای سقط جنین باشد

منبع:بامداد خبر


بامدادخبر – عبدالرضا احمدی: مساله سقط جنین نیز مانند مسائلی چون نوع پوشش زن،‌محرومیت از حقوق برابر  و… شاید یکی از مهمترین مسائل مهم زنان در کشورهای در حال توسعه است، در این کشورها غالبا شاهد عدم  رعایت احترام به حقوق فردی و حق پاسداشت آزادی‌های فردی چون حق بر بدن از سوی قانون‌گذار و حاکمین حکومتی هستیم، فقدان جامعه مدنی و نهادهای مدنی را می‌توان یکی از عوامل مهم برشمرد که  مانع تحقق این آزادی‌ها برای افراد می‌گردند. در این میان در کشورهای مذهبی حساسیت‌هایی که پیرامون این مسئله پیش می‌آید به علت معیارسنجی با قوانین اتخاذ شده از شریعت که غالبا امر به ممنوعیت این امر دارد، بسیار بحث برانگیزترخواهد بود. گفتگویی که در ادامه می‌خوانید ،گفتگو با پروفسور بلال سامبور، دین پژوه و استاد دانشگاه اسپارتا ترکیه پیرامون سقط جنین است. وی در این گفتگو به بیان نظرات پیرامون سقط جنین و ممنوعیت اخیر سقط جنین در ترکیه که توسط دولت اعمال گردیده نظر می‌دهد.
- به عنوان اولین سوال می‌خواستم بدانم چه نظراتی در خصوص سقط جنین مطرح است و کدامین نظر مورد موافقت شماست؟
سقط جنین موضوع دیدگاه‌های متفاوت بسیاری است. هر فردی دیدگاه شخصی خود را نسبت به آن دارد، به نظر من  مسأله سقط جنین درباره تمام ابعاد انسان بودن است.
صحبت درباره سقط جنین یعنی صحبت درباره وجود انسان، زندگی، آزادی و شرافت است. مسأله سقط جنین، ابعاد فلسفی، روانشناختی دینی، فرهنگی، اجتماعی، احساسی، قانونی، معنوی، اقتصادی، ایدئولوژیکی، اخلاقی، پزشکی و سیاسی دارد.
در اصل، دو رویکرد نسبت به سقط جنین وجود دارد؛ رویکرد اول را می‌توان رویکرد “حمایت از زندگی” نامید و طبق این رویکرد جنین یک انسان است و سقط جنین کشتن یک فرد انسانی محسوب می‌شود. حامیان این رویکرد ادعا می‌کنند که از حق جنین برای زندگی کردن دفاع می‌کنند. رویکرد دوم “حمایت از انتخاب” نامیده می‌شود و بر طبق این رویکرد هر زنی حق دارد سقط جنین کند به این منظور که از خود در برابر حاملگی‌های ناخواسته محافظت نماید.
همه این رویکردها بحث‌ها و دیدگاه‌های مهمی دارند. به نظر من این دو رویکرد مهم و با ارزش هستند. به زعم من حق “زندگی کردن” و “حق آزاد بودن” دو حق بنیادین بشر هستند و ما نمی‌توانیم نه زندگی یک انسان و نه آزادی یک انسان را قربانی یکدیگر کنیم. ما به یک رویکرد متعادل درباره سقط جنین نیاز داریم که از زندگی انسان و آزادی‌اش با هم دفاع کند.
- به عنوان یک دین‌پژوه می‌خواستم برایم توضیح دهید که بر طبق مبانی قانونی و شرعی آیا سقط جنین قابل قبول است؟
گرچه مسأله سقط جنین مستقیما مسأله‌ای دینی نیست. اما ادیان بزرگ دنیا مثل اسلام، مسیحیت، یهود هندوئیسم، بودائیسم و سیخیسم قویا مخالف سقط جنین هستند. از بعد مذهبی مسأله سقط جنین مسأله زندگی و مرگ است که شامل تمام اشکال روابط انسانی در سطوح فردی و معنوی و اجتماعی می‌شود. ادیان گوناگون بحث‌های معنوی و احساسی را علیه سقط جنین اقامه می‌کنند. در اصل ادیان، سقط جنین را رد می‌کنند به این منظور که از حرمت “زندگی انسان “محافظت کنند. اما با توجه به ممنوعیت  سقط جنین در ادیان سوال بعدی که پیش می‌آید یک نکته کلیدی در متون مذهبی است؛ چه زمانی جنین دارای یک روح زنده است و چه زمانی روح در جنین دمیده می‌شود.
بسیاری از گروه‌های مسیحی، به طور عمده کاتولیک‌ها، معتقدند جنین از لحظه لقاح یک روح زنده است، بنابراین آنها قویا سقط جنین را رد می‌کنند. اسلام و یهودیت نیز سقط جنین را رد می‌کنند، اما سقط جنین را در شرایط خاصی مجاز می‌دانند. اسلام، حاملگی را بعد از دمیدن روح در جنین ممنوع کرده است.
به طور خلاصه ادیان، سقط جنین را رد می‌کنند. اما ما به این نیاز داریم که تاکید کنیم رد کردن سقط جنین هیچ ملازمتی با دین‌دار بودن ندارد. نقد یا رد کردن سقط جنین فقط منحصر به افراد مذهبی نیست، افراد مذهبی به اندازه افراد غیر مذهبی می‌توانند سقط جنین را رد و قبول کنند.
- از منظر اخلاق آیا یک زن حامله مجاز است که جنینش را سقط کند؟
اخلاقیات خیلی شخصی و خصوصی است، تجربه حاملگی نیز خیلی شخصی است. زن تنها کسی است که واقعا حاملگی را تجربه می‌کند و او تنها کسی است که می‌تواند تصمیم بگیرد سقط جنین انجام شود یا نه. پس خودش نمی‌تواند به خودش برچسب اخلاقی و غیر اخلاقی بزند. زن باید بر پایه درک اخلاقی خویش درباره سقط جنین تصمیم بگیرد.
به نظرم آنچه که غیر اخلاقی است این است که از حق زن برای سقط جنین با استفاده از زور و ممنوعیت جلوگیری کرد، زن نباید مجبور به انجام هر کاری خارج از اراده‌اش شود.
- بیشتر مخالفین سقط جنین معتقدند که جنین یک انسان است و حق زندگی کردن دارد، این حق قابل احترام است و هیچ‌کس نمی‌تواند این حق را از او بگیرد و این امر غیر اخلاقی است، نظر شما در این باره چیست؟
اگر مردم معتقدند که جنین یک انسان است آنها این حق را دارند که سقط جنین نکنند، اما ایده‌های بسیار متفاوتی درباره وضعیت جنین وجود دارد و همانطور که گفتم آنچه ضروری است آن است که  مردمی که معتقدند جنین یک شخص است نباید این دیدگاه‌شان را به دیگران تحمیل کنند. هر شخص باید آزادی این را داشته باشد که نظر خودش را درباره وضعیت جنین داشته باشد.
افراد باید این حق را داشته باشند که دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به اینکه جنین انسان  است یا نه داشته باشند. هیچ‌کس حق ندارد اخلاقیات و ارزش‌های خویش را بر دیگران با نام دفاع از زندگی انسان تحمیل کند.
- اگر زندگی مادر برای حاملگی در خطر باشد و اگر حاملگی ناشی از تجاوز باشد آیا زن باید بتواند سقط جنین کند و یا خیر؟
زن به‌عنوان مادر، انسان بسیار با دغدغه و محتاط و شکیبایی است. تجربه بارداری تجربه شکیبایی و صبر است. او برای فرزندش بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل است، اما وضعیت‌هایی وجود دارد که زن را مجبور می‌کند تصمیمات سختی را علیه جنینی که باردار است بگیرد. به همین خاطر وقتی از حق سقط جنین برای یک زن، یک مادر صحبت می‌کنیم به نظرم باید بپذیریم که اگر برایش یک ضرورت باشد، او حق دارد که سقط جنین کند. زیرا هیچکس بیشتر از یک مادر به فرزندش نزدیک نخواهد بود.
- به نظرتان آیا مخالفت با سقط جنین، مخالفت با حق انسان بر بدن خود نخواهد بود؟
هر فرد قدرت مطلق بر روح و ذهن و بدن خویش دارد. هیچ قوایی حق ندارد ادعایی بر بدن‌های ما داشته باشد. اما با مخالفت بر سقط جنین عده‌ای ادعا می‌کنند که حق افراد بر بدن خویش می‌تواند نادیده گرفته شود. به نظرم این رویکرد برای وجود انسان و آزادیش بسیار خطرناک است. ما باید از مالکیت افراد بر بدن خویش حمایت کنیم و از بدن، ذهن و روح خویش در برابر هر گونه نقض آن دفاع کنیم.
هیچ مبنای قانون‌گذاری وجود ندارد که نقض مالکیت بر بدن انسان را مجاز بداند و هرگونه نقض مالکیت بر بدن انسان یک خشونت و تعرض علیه اراده افراد است.
- چه فرقی بین حاملگی ناشی از تجاوز و حاملگی ناخواسته وجود دارد؟ چگونه یکی می‌تواند جنینش را سقط کند و دیگری نمی‌تواند؟
این طبقه‌بندی انواع حاملگی‌ها همیشه وقتی اتفاق می‌افتند که درباره سقط جنین بحث می‌کنیم، مسأله سقط جنین نمی‌تواند بر پایه چنین طبقه‌بندی قرار گیرد. در هر شرایطی زن تنها شخصی است که باید درباره تولد و سقط جنینش تصمیم بگیرد، صرف‌نظر از تجاوز و نقص جسمی فرزندش و مواردی از این دست، مجاز کردن سقط جنین در یک شرایط خاص و ممنوع کردن آن در شرایط دیگری، رویکردی اصولی نیست.
حق زنان برای سقط جنین باید تحت هر شرایطی قابل دسترسی باشد. قابل دسترسی بودن این حق مهم است و نه آن شرایط خاص.
- در حال حاضر شاهدیم که دولت ترکیه کورتاژ را ممنوع کرده است. آیا این اقدام به منزله دخالت دولت در زندگی خصوصی افراد نیست؟
این وظیفه دولت نیست که قانونی را بر شهروندان در خصوص داشتن و یا نداشتن فرزندان تحمیل کند. افراد می‌توانند برای خودشان تصمیم بگیرند و قطعا یک مادر نسبت به این امر خیلی بیشتر از دولت دغدغه دارد. هیچ نیازی نیست که دولت نقش یک مادر دغدغه‌مند را ایفا کند. زنان باید تصمیمات خویش را بر پایه وجدان خویش بگیرند و هرگونه دخالت دولت در زمینه بارداری و تولد و سقط جنین نقض، حریم شخصی افراد است؛ هم‌چون نقض آزادی افراد، دولت باید از زندگی خصوص افراد کنار برود.
- آیا دولت مجاز است در زندگی افراد و اشخاص دخالت کند و آیا این اقدام به معنی هدف دولت در محدود کردن جامعه و شهروندان نیست؟
قدرت دولت باید به حد ممکن محدود شود، به این منظور که بتوان از آزادی افراد محافظت کرد. البته که دولت هیچ حقی برای مداخله در زندگی خصوصی افراد را تا زمانی که افراد به دیگران آسیب نمی‌رسانند ندارد دولت نباید در صدد ایجاد یک دگراندیشی و اخلاقیات عمومی‌ از طریق مسأله سقط جنین باشد.
اگر دولت یک دگم‌اندیشی مذهبی و یا اخلاقی را به‌ عنوان سیاست حکومت اعمال کند منجر به تمامیت‌خواهی می‌شود. تمام اقسام تمامیت‌خواهی مذهبی و سکولار در صدد این هستند که آزادی افراد و تنوع اجتماع را ویران کنند‌. مسأله سقط جنین یک مشکل اساسی در ترکیه نیست دولت، بسیار بزرگ است و افراد بسیار ضعیف هستند. مشکل این است که چگونه قدرت دولت را به نفع آزادی اشخاص محدود کنیم.

متن انگلیسی مصاحبه را از اینجا بخوانید.

گفتگو من با رادیوآلمان (dradio wissen) درباره کمپین "نه به حجاب اجباری"

از اینجا بشنوید.

Schleierfrei 


Die Diskussion um Zwangsverschleierung im Iran nimmt größere Ausmaße an und erreicht nun die sozialen Netzwerke.
"Nein zur Zwangsverschleierung", so heißt die jüngste iranische Facebook-Kampagne, die für Aufsehen sorgt. Sie fordert: "Unveil Women's right to unveil" - ein Selbstbestimmungsrecht der Frauen in puncto Verschleierung.

Kopftuchzwang

Seit der islamischen Revolution vor 33 Jahren müssen die Frauen im öffentlichen Raum Kopftuch und Mantel tragen. So fordert es das iranische Gesetz. Und jeder Verstoß gegen die islamischen Kleidervorschriften wird von der Sittenpolizei bestraft.

Viele Fans der Kampagne

Die Kampagne wird bislang von mehr als 26.000 Frauen und auch Männern unterstützt, darunter einige Aktivisten und prominente Persönlichkeiten. Die Nutzer können Fans der Seite werden und mitdiskutieren. Viele schicken eigene Bilder an die Initiatoren. Zu sehen sind Porträts, Gruppenfotos oder persönliche Urlaubsfotos, in denen sich Frauen mit oder ohne Kopftuch zeigen. Die Initiatoren versehen die Bilder mit dem Slogan und Logo der Kampagne und posten sie in die Facebook Chronik.

Beteiligung trotz Kontrolle

Rund 75 Prozent der Nutzer stammen trotz der massiven Internetzensur und -kontrolle aus dem Iran. Um das Projekt unterstützen zu können, nutzen sie diverse Verschlüsselungstechniken und Anonymisierungsdienste. Ob sich die positive Resonanz in der virtuellen Welt auch auf der Straße widerspiegelt, bleibt abzuwarten.