۱۳۹۱ آذر ۳۰, پنجشنبه

گفتگویم با اکبر عطری ؛«اینترنت ملی» وسیله‌ای برای ایجاد ترس و کنترل

منبع:بامداد خبر


پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و نقش موثر شبکه‌های اجتماعی و اینترنت در شکل گیری تجمعات، عزم حکومت برای مهار و کنترل این تکنولوژی گسترش یافت، به گونه‌ای که در دولت دهم زمزمه‌های ایجاد شبکه‌های اینترانت موسوم به «اینترنت ملی» بیش از پیش شنیده شد. در فرودین ماه ۱۳۹۰ رضا تقی‌پور وزیر وقت ارتباطات و فناوری اطلاعات در حاشیه نشست هم‌اندیشی و راهبردی طرح ملی خرید اعتباری در مرکز همایش‌های بین‌المللی سازمان صدا و سیما، در پاسخ به خبرنگار اقتصادی خبرگزاری وابسته به سپاه، فارس، ضمن اشاره به جایگزینی اینترنت ملی به جای اینترنت جهانی گفت: «طبق برنامه‌ریزی زمان‌بندی شده چارچوب کلی این شبکه تعیین شده است و طراحی مفهومی آن نیز به پایان رسیده است.» 
هرچند که بعد از انتشار این خبر، محمد حسین‌پور، مشاور وزیر و مدیرکل روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، طی بیانیه‌ای، موضوع جایگزینی اینترنت ملی به جای اینترنت جهانی را رد کرد اما چند ماه بعد، رضا تقی‌پور بار دیگر در گفتگویی با روزنامه دنیای اقتصاد در ۲۳ مهر ۱۳۹۰ اظهار داشت: «اینترنت کنونی بر مبنا و اساس تئوری‌های اومانیستی و لیبرالیستی است. اینترنت برای جوامع خطرناک است و نیاز به بازتعریف دارد و در این راستا طرح اینترنت پاک ارائه شده‌ است.»
اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی هم در بهمن ماه ۱۳۹۰، در مراسم اختتامیه نخستین همایش دفاع سایبری، با اشاره به «شبکه ملی اطلاعات» گفت: «معتقدیم اتصال به دنیا باید در حد ضرورت باشد، چرا باید در کشور از سرویس‌هایی مثل جیمیل استفاده کنیم که ایمیل باکس آن در کشورهایی مانند آمریکا باشد.»
از شعار تا واقعیت
اما پرسش اینجاست چرا جمهوری اسلامی به دنبال کنترل اینترنت است و آیا این پروژه می‌تواند در بلندمدت موفق باشد؟
اکبر عطری، از مدیران آموزشکده توانا، در گفتگو با بامدادخبر می‌گوید: «به نظر من هدف این‌ها ایجاد ترس و کنترل است. به طور کلی حاکمان حکومت‌های غیرمردمی نظیر ایران همیشه سعی دارند به بهانه‌های مختلف کانال‌های ارتباطی مردم را کنترل کنند و در دنیای جدید یکی از مهم‌ترین این ابزار‌ها اینترنت هست. این کنترل‌ها و فیلتر‌ها باعث خواهد شد برای کاربر‌ها و ایرانی‌ها دردسر ایجاد شود. اما آیا در بلندمدت این شیوه و این برخورد جواب خواهد داد؟ خیر، یعنی جاهایی مانند چین که پدر نظام‌هایی مثل جمهوری اسلامی در این مسائل هست هم علائم نشان می‌دهد که مردم جدای از اینترنت بسته‌ی ملی که حکومت چین ارائه می‌دهد به دنیای آزاد نیز وصل هستند و اتفاقا وسواس و کنجکاوی برای دیدن مطالب کنترل شده بیشتر می‌شود.»
بحث مقابله با غرب از زمان ویدئو آغاز شد
این اولین باری نیست که جمهوری اسلامی به دلیل آنچه که «ایدئولوژی اسلامی» می‌نامد، به جنگ این‌گونه تکنولوژی‌ها می‌رود. به گفته اکبر عطری، جمهوری اسلامی، هیچ وقت نتوانسته جلوی خواسته و دسترسی مردم را در مورد استفاده از این دست تکنولوژی‌ها بگیرد: «نمونه‌اش بحث ماهواره‌هاست و یا قبل از ماهواره‌ها بحث ویدئو‌ها بود، این‌ها از جمله مسائلی است که حکومت سعی در جلوگیری از گسترش آن‌ها نموده است، اما می‌بینیم که علیرغم همه سعی و تلاش و هزینه، این طرح‌ها شکست خورده‌اند و امروز شما کمتر روستایی را می‌توانید پیدا کنید که از شبکه‌ها و تلویزیون‌های ماهواره‌ای استفاده نکنند، حال شهرهای بزرگ که جای خود را دارند. در مورد اینترنت هم همین هست به هر حال مردم خودشان راه‌هایی را برای استفاده از آن پیدا می‌کنند و نکته مهم اینکه خود تکنولوژی کمک موثری در این زمینه خواهد بود یعنی هر روز مطالب جدیدتری می‌آید و حکومت‌های محدودگر، چندین گام از این تکنولوژی‌ها عقب‌تر هستند. بحث اینترنت ماهواره‌ای و استفاده از اینترنت ماهواره‌ای و مطالب دیگری که وجود دارد از این دست هستند. حتی در صورت ایجاد شبکه‌های اینترانت هم فرض کنید تعداد زیادی از کاربران اقدام به اپلود مطالب و اخبار آزاد در شبکه داخلی یا‌‌ همان اینترنت حلال نمایند آن وقت هم وجود چنین شبکه‌هایی بی‌اثر خواهد بود و امروز در چین این اتفاق دارد می‌افتد، بنابراین من هیچ‌گاه فکر نمی‌کنم جمهوری اسلامی بتواند با چنین پروژه‌هایی جلوی گردش آزاد اطلاعات را بگیرد این کار‌ها بی‌فایده است.»
کنترل مطالب، به خصوص مطالب مرتبط به حوزه حقوق شهروندی
بسیاری از مسوولان دولت، ضمن «جنگ نرم» خواندن اینترنت، فیلترینگ را ابزاری موفق برای مقابله با دشمنی که هدفی جز ضعیف کردن حکومت ایران ندارد، می‌دانند. در تابستان امسال، محمدرضا آقامیری، عضو کارگروه تعیین محتوای مجرمانه اینترنتی، در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: «جی‌میل ممکن است به کمک اخلال‌گران بیاید، ما هیچ‌وقت گوگل را در خدمت‌رسانی به کاربران ایرانی مناسب نمی‌بینیم چرا که گوگل در خدمت سازمان سیا است. اینترنت، مهمان ناخوانده است و به زودی فیلترینگ یکپارچه و بومی راه‌اندازی خواهد شد… گوگل “علم دشمنی” با نظام برداشته است.»
اکبر عطری اما در بیان علت فیلترینگ و توسعه «اینترنت ملی» می‌گوید: «حکومت می‌خواهد همه مطالب را کنترل کند به خصوص مطالبی که به حقوق شهروندان برمی‌گردد. فضای اینترنت این امکان را داده که محدودیت‌هایی چون اخراج اساتید، حذف یک سری رشته‌ها را در کنار هم قرار دهیم و بتوانیم موانع عدم دسترسی به علوم و تکنولوژی را برطرف سازیم. من خودم خاطرم هست در ایران زمانی که می‌خواستیم، فردی را به عنوان استاد در غالب یک کلاس آموزشی یا یک سخنرانی دعوت کنیم چه مشکلاتی در پی داشت، چه برخوردهایی صورت می‌گرفت و این را مقایسه می‌کنم با شرایط الان، که شما می‌توانید کلاس آنلاین داشته باشید. استاد، دانشجو‌ها، کسانی باشند که شاید حکومت اجازه ندهد دور هم جمع شوند و از کلاس‌ها به شکل آنلاین یا آفلاین از محتوای آن به شکل رایگان استفاده کنند. همچنین با ضبط این کلاس‌ها و پخش آن‌ها از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای می‌توان چنین محتویاتی را در دسترس میلیون‌ها علاقمند قرار داد. به خصوص در جامعه‌ای مانند ایران که خب ارزش آموزش بسیار زیاد می‌شود و با تولید منابع در فضای مجازی جای خالی که ناشی از بی‌مسوولیتی حکومت مانند جمهوری اسلامی است، پر می‌کند.»
نیاز به سایت‌های تخصصی برای تولید محتوا
اکبر عطری در خصوص کنش‌گری موثر در فضای موجود می‌گوید: «الان نیاز به سایت‌های تخصصی که بتوانند تولید محتوی کنند و مخاطبین خاص خودشان را داشته باشند خیلی بیشتر است. اینترنت و سایت‌های اینترنتی مثل قلم و دفتر هستند، بنابرین افراد از این سایت‌ها و امکانات می‌توانند استفاده صحیح بکنند و در خدمت کمبودهای جامعه و اهداف‌شان باشند و یا به جای آن برای ایجاد اختلاف و بدبینی بهره ببرند به جای پرداختن به ریشه به تخریب هم‌دیگر بپردازند. فضای مجازی بدیلی از فضای واقعی جامعه و کشورمان هست و بهتر است که تحمل، مدارا، پذیرفتن اختلافات و احترام به عقاید دیگران، نقد منصفانه و محترمانه، اعتمادسازی و چیزهابی از این قبیل را جدی بگیریم تا بتوانیم این تجربیات را در فردای ایران به کار بگیریم. در غیر این صورت گستراندن دامنه بی‌اعتمادی و کینه‌توزی، بدبینی و بدگویی، عدم تحمل مخالف آن هم در فضای مجازی، نتایج زیان‌باری را برای‌مان به دنبال خواهد داشت.»

جنبش دانشجویی ایران در رخوت

منبع:بامداد خبر


جنبش دانشجویی نقش مهمی را در تحولات و تغییرات سیاسی کشور‌ها و نمایندگی افکار عمومی به عهده داشته است به طوری‌که در اکثر تحولات سیاسی بزرگ دنیا، از تحولات سیاسی کشورهای اروپایی گرفته تا انقلاب افغانستان و ایران و بهار عرب می‌توان حضور موثر و فعال دانشجویان و دانشگاه را مشاهده کرد.
بی‌شک جنبش دانشجویی ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و می‌توان نقش جنبش دانشجویی ایران را نیز در تحولات معاصر دنبال کرد. اگر چه در سال‌های اخیر بر خلاف دیگر کشور‌ها چون مصر که دانشجویان نقش اصلی را در تحولات سیاسی ایفا کرده‌اند، نقش جنبش دانشجویی ایران به حداقل خود رسیده است. به طوریکه جنبش دانشجویی ایران را در این سال‌ها می‌توان یکی از بی‌حاشیه‌ترین و کم فروغ‌ترین جنبش‌های مشابه در بین کشور‌های منطقه و جهان معرفی کرد. 
ریشه و خاستگاه جنبش دانشجویی
در ادبیات سیاسی، جنبش دانشجویی به کنشی جمعی، اختیاری، داوطلبانه و جهت‌دار اطلاق می‌شود که در پی اصلاح یا تحول و یا مقاومت برای تغییر سیاسی–اجتماعی مدنظر دولت هاست. 
اگر یکی از کارکردهای اصلی جنبش‌ها را رفع کاستیهای اجتماعی در نظر گیریم وجود نواقصی فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در جامعه، یک عامل ساختاری جهت ظهور تحرکات جمعی توسط دانشجویان به عنوان طبقه آگاه و با شور جامعه است. همچنین مقاومت در قبال قوانین غیر مدنی که توسط دولت‌ها اتخاذ می‌شود نیز می‌تواند عاملی در بروز جنبش‌های دانشجویی باشدد. 
اما در کنار دلایل بالا در مورد جنبش دانشجویی در ایران و کشورهای مانند ایران، فقدان توسعه سیاسی و وجود ساختار استبدادی و مطلقه قدرت و حکومت، از دلایل اصلی بروز جنبش دانشجویی است. در واقع فقدان ساختار دموکراتیک و نبود انجمن و صنف‌ها و احزاب سیاسی که می‌توانند در مهار تجمع قدرت و همچنین تحقق خواسته‌های مدنی یا جلوگیری از اعمال قوانینی غیر مدنی نقش بازی کنند در جنبش دانشجویی متبلور می‌شوند. 
چالش‌های پیش روی جنبش دانشجویی در ایران
با توجه به نبود ساختار دموکراتیک در ایران و تجمیع قدرت و از سویی معضلات گسترده فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، متاسفانه شاهد کم فروغ بودن جنبش دانشجویی در ایران هستیم. به طوریکه جنبشی که می‌بایست توسط دانشجویان پر شور و با شعور خون تغییرات، اصلاحات و تحولات سیاسی و اجتماعی را در رگ‌های جامعه به جریان اندازد، خود در انزوا و سکوت و رخوتی به سر می‌برد که ادامه چنین وضعیتی می‌تواند باعث کند شدن تحقق جنبش آزادی‌خواهی بر مبنای دمکراسی و حقوق برابر شود. 
در دسته‌بندی مشکلات و چالش‌هایی که پیش روی جنبش دانشجویی است می‌توان به بحران استراتژی و در اصل نبود روش فعالیت بین گروه‌های دانشجویی اشاره کرد. به طوریکه نبود ساختار مشخص و عیان و جلوگیری از ادامه تشکیل تشکل‌های دانشجویی توسط حاکمیت را می‌توان از دلایل بروز این سردرگمی استراتژیکی عنوان کرد. هزینه‌دار بودن فعالیت‌های دانشجویی و برخوردهای سیستم قضایی و امنیتی از دیگر عوامل موثر در این زمینه است. 
از دلایل دیگری که می‌توان به عنوان علل رخوت در دانشگاه عنوان کرد شکست آرمان‌های دانشجویی و نبود افقی روشن است. نگاهی به تاریخ جنبش دانشجویی در ایران نشان می‌دهد که هسته شکل‌گیری تشکلات دانشجویی بر محورهای چپ‌گرایی و اسلام‌گرایی بوده است. طبیعی است که شکست آرمان چپ و اسلامی در حکومت‌های دیگر می‌تواند عامل کم فروغ شدن جنبش دانشجویی باشد. هرچند در دهه اخیر و با بروز حلقه‌های لیبرالی در دانشگاهها می‌توان شاهد شکل‌گیری جریاناتی جدید در دانشگاه بود که از انجا که معیارهای امروزی را دنبال می‌کنند مقبولیت‌های عمومی را نیز به همراه داشته‌اند. 
از سوی دیگر بروز روحیه محافظه‌کاری را می‌توان از دیگر دلایلی افول جنبش دانشجویی عنوان کرد؛ چرا که از از ویژگی‌های ذاتی حرکت دانشجویی، شجاعت، جسارت و تحول‌خواهی است. البته محافظه‌کاری را نباید با عقلانیت یکی دانست بلکه محافظه‌کاری عبارت است از سازش با وضعیت فعلی. 
از دیگر موارد رکود جنبش دانشجویی را باید فقدان اساتید مستقل در دانشگاه‌ها دانست. اگر بپذیریم که شور دانشجویان برای کمال و جهت‌دهی درست به اساتید مستقل و آگاه نیاز دارد، فقدان این اساتید در دانشگاه مشکل‌آفرین است. 
وجود اساتیدی که روحیه دانش‌آموزی و جزوه‌نگاری را به جای توسعه گفتمان نقادی در دانشگاه‌ها ترویج می‌دهند باعث شده تا در سال‌های اخیر شاهد محیط دانش‌آموزی در دانشگاه‌های ایران باشیم.
از دیگر دلایل می‌توان به نبود انجمن‌های دانشجویی فعال در خارج کشور اشاره کرد. هرچند در این سال‌ها طیف بسیاری در خارج از ایران در حال تحصیل هستند اما نبود تشکلی بین دانشجویان خارج ایران همانند انجمن‌های اسلامی دانشجویی قبل از انقلاب که در ساماندهی و پویایی جنبش‌های دانشجویی آن زمان بسیار مهم بود یکی از دلایل عدم ارتباط دانشجویان داخل کشور و خارج کشور و باعث از دست رفتن این پتانسیل قابل توجه است.
تفکیک جنستی دانشگاه‌ها
جنبش دانشجویی، امروز چالش‌های فراوانی را پشت سر می‌گذارد، چالش‌هایی که این جنبش را که انتظار می‌رود در فضای کنونی نقطه اتکایی برای جنبش دموکراسی‌خواهی ایران باشد با انزوا و کندی روند مواجه ساخته است.
در کنار عوامل بر شمرده شاید بتوان مهندسی فکری حکومت را که در جهت تسلط بر فضای فکری جامعه است نیز یادآوری کرد. 
تجربه جمهوری اسلامی در این سال‌ها و به خصوص تجربه بعد از انتخابات ۸۸ باعث شده تا اتاق‌های فکری حکومت در راه ایجاد پروژه‌هایی برای انزوا و خفه کردن تمام نطفه‌های بروز تحولات ناخواسته اجتماعی باشند.
تفکیک جنسیتی را نیز می‌توان یکی از این طرح‌ها دانست. آغاز شروع این طرح که در دولت دهم آغاز شده نه تنها در کوتاه‌مدت حق تحصیل برابر را به عنوان یکی از حقوق اولیه انسان‌ها تهدید می‌کند بلکه در بلندمدت طرحی خواهد بود که باعث به خطر افتادن بنیان‌های حقوق چون برابری جنسیتی و برابری حق کار خواهد شد. ایدئولوژی‌ که به نظر می‌رسد از انگاره ایدئولوژیک و فرهنگی «مرد نان‌آور، زن خانه‌دار» پیروی می‌کند در بلندمدت سبب خواهد شد در بسیاری از حوزه‌ها و حرفه‌ها، زنان صرفاً مصرف‌کننده شوند و این مضرات اقتصادی را در درازمدت به بار خواهد آورد. 
حتی اگر ایده کنترل فرصت‌های تحصیلی در خصوص زنان با این منطق همراه شود که چون زنان در اکثر مواقع از دست‌یابی به شغل‌هایی مرتبط باز می‌مانند و این به معنی اتلاف هزینه‌هاست بنابراین می‌توان آن‌ها را از ابتدا در مسیر یادگیری متوقف کرد. اما مسأله اساسی این است که این رفتار دولت باعث انحصارگرایی در بازار مشاغل خواهد شد و هزینه‌های بسیار به همراه خواهد داشت. 
همچنین تفکیک جنسیتی که نه تنها در دانشگاه‌ها که در دروس دوران دبستان هم با انگاره‌های مردسالارانه ایجاد شده سبب خواهد شد که دختران و پسران فرصت اجتماعی مهمی را برای مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی مشترک از دست بدهند. این عدم وجود دیالوگ میان این دو جنس و تاثیر متقابل آن‌ها بر روندهای هویت‌یابی جنسی باعث به وجود آمدن مردان و زنانی است که نه تنها جنس مخالف را نمی‌شناسند که حتا هویت‌یابی جنسی خود آن‌ها هم به دلیل این عدم رابطه ناقص خواهد بود. چرا که تحت تاثیر انگارهای مردسالارانه در محتویات دروس، زن را به عنوان موجودی تحت‌الشعاع و زیر سایه مرد می‌شناسند. 
بنابراین به نظر می‌رسد برای جدایی از رخوت فضای موجود می‌توان تفکیک جنسیتی را محور مطالبات دانشجویی قرار داد و با احیای فضای جنبش دانشجویی بر پایه مطالبات برابرخواهی، جنبش دانشجویی را از سکوت رهانید.

گفتگویم با نیما راشدان ؛فاجعه در تداوم حکومت جمهوری اسلامی است

منبع:بامداد خبر


نیما راشدان، کارشناس مسایل سیاسی در گفتگویی با بامدادخبر، به بررسی موضوع بسته شدن سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی در کشورهای غربی پرداخته  است .وی با مثبت دانستن اقدام کانادا در قطع ارتباط دیپلماتیک با حکومت ایران، این امر را الگویی موفق در مقابله با جمهوری اسلامی که به گفته‌ی وی خطری جدی برای امنیت جهانیست ارزیابی می‌کند.
متن این گفتگو را در ادامه بخوانید:
تعطیلی سفارت‌خانه‌های خارجی در ایران، از جمله اقدام کانادا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
کانادا  محل زندگی مهاجران بسیاری است که غالبا این شهروندان از دولت‌ها و حکومت‌های خودشان به آنجا پناهنده شده‌اند، لذا این کشوربر اساس دفاع از حقوق مهاجران  خود را موظف می‌داند از حقوق این افراد حمایت کند. 
به همین خاطر می‌بینیم روابط دیپلماتیک ایران و کانادا زمانی قطع می‌شود که یک روزنامه‌نگار ایرانی کانادایی در ایران بازداشت و زیر شکنجه کشته می‌شود و دولت ایران بعد از این اتفاق به وقیحانه‌ترین شکل سعی می‌کند این موضوع را در محافل مختلف بین‌المللی این‌گونه بیان کند که کانادا حق دخالت در امور داخلی ایران را ندارد و این مسأله ایران است و از آنجا که ایران تابعیت دوگانه را به رسمیت نمی‌شناسد، لذا اظهارنظر کانادا نوعی دخالت در امور داخلی است. 
بنابراین کانادا به عنوان یک جامعه‌ای که بر اساس دفاع از حقوق مهاجران شگل گرفته مجبور می‌شود به خاطر نقض حقوق بشری که به آن شکل در ایران رخ داده روابطش را با ایران قطع نماید که به نظرم تصمیمی کاملن درست هم بوده است و فکر نمی‌کنم حتی یک درصد از مردم کانادا را هم بتوان پیدا کرد که از این اقدام ایران در خصوص قتل یک شهروند کانادایی و یا محکومیت بیست ساله شهروند کانادایی دیگری به زندان با این بهانه که این افراد کانادایی نیستند و من تابعیت دوگانه را قبول ندارم، حمایت کند.
به عقیده من هر انسان آزاده‌ای که جهانی فکر می‌کند با این کار مخالف است، همچنین این را در نظر داشته باشید که کانادا اولین کشور نیست و آخرین کشور هم نخواهد بود. آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین بازیگر روابط بین‌الملل و انگلستان به عنوان مهم‌ترین متحدش، سالها است که چنین رویه‌ای را اتخاذ کرده‌اند و حال کانادا به عنوان کشوری پهناور که سهم مهمی  از اقتصاد جهان را هم به عهده دارد به عنوان سومین بازیگر بزرگ این اقدام را انجام داد.
نظرتان درباره تحریم سیاسی جمهوری اسلامی چیست و این اقدام اخیر کانادا را چطور می‌توان به اقدامی جهانی تبدیل کرد؟ 
بعد از اتفاقات ۱۱ سپتامبر، جامعه جهانی تجربه خوبی را به دست آورد، هرچند می‌توانست این تجربه را این میزان گران به دست نیاورد. چرا که اگر جامعه جهانی به وضعیتی که در افغانستان بعد از طالبان به وجود آمده بود بی‌توجهی نمی‌کرد و پیش از واقعه ۱۱ سپتامبر در همین سطحی که امروز به آن‌ها کمک کرده به ائتلاف شمال افغانستان کمک می‌کرد، قطعا فاجعه ۱۱ سپتامبر رخ نمی‌داد. امروز در جامعه جهانی این مسأله به خوبی درک شده است که جلوی ماجراجویی کشور‌ها را قبل از هر اقدامی باید گرفت.
در مورد ایران هم طبعا ما به تنهایی، به عنوان احزاب سیاسی ایرانی نمی‌توانیم به کشور‌ها بگوییم از مردم ایران دفاع کنید، بلکه این نیاز به یک اجماع جهانی دارد، که خوشبختانه با سیاست‌هایی که کشورهایی مانند آمریکا اتخاذ می‌کنند، مشخص است چنین اجماعی در سطح جهانی نیز به وجود آمده است که جلوی کشور‌های ماجراجو را می‌باید قبل از هر اتفاقی گرفت.
بین تحریم سیاسی و اقتصادی قائل به چه تحریمی هستید و به نظرتان مردم چه ضرری از این تحریم‌ها خواهند کرد؟ 
وقتی ما از حکومت ایران صحبت می‌کنیم، برابر اطلاعات سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای مختلف از حکومتی می‌گوییم که روزبه‌روز به یک تهدید بزرگ امنیتی بدل می‌شود، همان‌طور که کانادا هم به درستی به آن اشاره کرده است، جمهوری اسلامی امروز درگیر رابطه تنگاتنگی با باند‌های تامین مواد مخدر و جنایت‌های سازمان یافته در گواتمالا است، امروز جمهوری اسلامی و حزب‌الله شبکه‌های عظیم مواد مخدر و اسلحه را در آمریکای مرکزی و مکزیک سازماندهی می‌کنند. بنا بر همین گزارش‌ها، امروز بین تهران و کاراکاس  پروازهایی وجود دارد که در ادبیات فنی به پرواز ترور معروف است .پروازهایی که لیست مسافران آن به انجمن پروازهای بین‌المللی ارائه نمی‌شود، امروز جمهوری اسلامی در عرصه سایبری دولت هلند را مورد تهاجم قرار داده است و تشکیلاتی را که وظیفه صدور گواهینامه‌های حیاتی و زیربنایی برای دولت هلند را داشته هک کرده است. اقداماتی که این حکومت در حال انجام آن است اساسا در فرم و قواعد دولت‌ها و حتی گروه‌های تروریستی که در دنیا وجود دارد هم نمی‌گنجد.
با وجود چنین حکومتی من معتقدم که مردم ضرری نخواهند کرد و اتفاقا به عکس به نظرم مردمی زمانی متضرر می‌شوند که این تحریم‌ها وجود نداشته باشد، به طور مثال مردم برمه از تحریم‌های شکننده و فلج‌کننده که علیه حکومت نظامی غیرقاونی بومی بود چه ضرری دیدند. 
ما داریم از ایرانی صحبت می‌کنیم که به گفته خود مسوولان حکومتی مبلغی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در آن معلوم نیست چه شده است، بنابراین درصدی از این میزان کم یا زیاد شود چه فاجعه‌ای رخ خواهد داد. 
فاجعه اتفاقا تداوم این وضعیت است، فاجعه‌ وقتی است که نخبگان این کشور که می‌توانند این شانس را برای ایران به وجود بیاورند تا این مملکت را بسازیم گروه گروه ایران را ترک می‌کنند.
فاجعه زمانی است که حکومت مانع از دسترسی آزاد شهروندانش به اطلاعات فنی و علمی پزشکی می‌شود فاجعه زمانی است که این حکومت شهروندانش را زیر موج آنتن‌های پارازیت قرار داده است. 
فاجعه زمانی است که حکومت کودکانی را که هنوز  در شکم مادرشان هستند و متولد نشده‌اند را زیر اشعه آنتن‌های پارازیت ترور می‌کند. فاجعه وقتی است که حکومتی نیم میلیون نفر را در سطح شهر به خاطر نوع پوشش دستگیر و مورد تحقیر قرار می‌دهد به‌طوری‌که تا آخر عمر، کابوس‌های حاصل از این برخورد‌ها را همراه خواهد داشت. اتفاقاتی که در ایران امروز می‌گذرد که اتفاقات روزمره‌ای نیست، ما که درباره ترکیه و برزیل و… صحبت نمی‌کنیم ، برخوردهایی که با مردم ایران می‌شود بی‌سابقه است.
به همین خاطر به نظرم اگر تحریم‌ها به زعم برخی بد است که من عقیده دارم نیست اگر فردی در این میان مسوول باشد آقای خامنه‌ای است. وقتی نزدیک‌ترین متحدان حکومت مانند چین و روسیه هم به ایران می‌گویند بازی هسته‌ای که شروع کرده‌اید نه به نفع خودت و نه به نفع دنیا است و به ایران می‌گویند آن را ترک کند، اما باز با پافشاری به آن ادامه می‌ورزد، طبیعی است که چنین واکنش‌هایی را هم در بر خواهد داشت. بنابراین منتقدان تحریم و بازیگران سیاسی ایران اگر قرار است یقه کسی را بگیرند به باور من باید آقای خامنه‌ای را مورد نقد قرار دهند نه آقای اوباما و یا حتی چین و روسیه که به قطعنامه‌های تحریم رای مثبت داده‌اند؛ چرا که آن‌ها در وهله‌ی اول در راستای منافع ملی خود و در مرتبه‌ی دوم در راستای منافع جهانی و بین‌الملل که امروز از یک اقتصاد پیشرفته گلوبال متنفع می‌شود، حرکت می‌کنند.