۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

تحريم و يا شركت مساله اين است


١- مهندسي انتخابات تنها به معني تقلب در انتخابات نيست، تقلب در انتخابات آخرين حلقه از مهندسي انتخابات است، يكي از اهداف مهندسي انتخابات بي شك ايجاد شور و هيجان در مردم است. نقش رسانه ها و جهت دهي به افكار عمومي براي ايجاد مقبوليت و ايجاد شور و مشروعيت دهي به حاكميت ها يكي از اصلي ترين اهدافي است كه ديكتاتورها به دنبال ان هستند. انتخابات اين دوره براي من بسيار شبيه آكادمي گوگوش بود و ارميا شدن يك شب افرادي و احساسات همه اقشار به اين پديده هم در نوع خودش جالب است، اين جمله را از سعيد قاسمي نژاد وام مي گيرم كه در همه جنبش هاي موفقيت آميز تشكلها چهار سال زحمت مي كشند تا در دو هفته انتخابات و احتمالا بعد از به دستاوردي برسند اما در ايران اين روايت معكوس است.

٢- خامنه اي به هيچ عنوان خود را فداي ديگري نخواهد كرد، در سال ٨٨ هم حمايت بي پرده او از احمدي نژاد تنها به خاطر آن بود كه سياستهاي او توسط احمدي نژاد عملي مي شد. براي خامنه اي تحقق اهداف بيش از افراد اهميت دارد، بطور مثال تفاوت رويكرد روحاني و جليلي در مسئله اتمي كه يا بايد بپذيريم اين افراد هستند كه حق انتخاب روش ها را دارند و يا اين خامنه اي است كه روش خود راطي اين دوران تغيير داده است، نمي شود هر دو حالت را پذيرفت، اينكه افراد و جريانها مي توانند در سياست هاي كلان نقش ايفا كنند و يا اين خامنه اي است كه همه سياست هاي كلان را تعيين و عملي مي كند.به همين خاطر فكر مي كنم همانقدر كه جليلي مي تواند برنده انتخابات باشد به همان ميزان روحاني و قاليباف هم برگهاي برنده براي رييس جمهور شدن دارا هستند. 

٣- ديكتاتورها هماره بدنبال ان هستند كه افكار عمومي را با سياست هاي خود همراه سازند و در اين راه از رسانه ها و ابزار هاي مختلف بهره مي گيرند و هر كجا تقابلي بين خواسته حاكميت و مردم رخ دهد همان خواهد شد كه در سال ٨٨ رخ داد، هزينه اي كه تنها مردم بايد ان را متحمل شوند.

٤- هزينه وارد كردن به سيستمها زماني معقول است كه برنامه هاي مدون و تشكيلات و نهادهاي مردمي براي اعمال خواسته به حاكميت طراحي و تمرين شده باشد تا در صورت عملي نشدن تحقق خواسته مردم با تمسك به آن روشها بتوان تغييرات اساسي ايجاد كرد، مشابه آنچه در برمه و افريقاي جنوبي رخ داد.

٥-نگاهي به اتفاقات اخير تركيه كه چگونه مردم از يك فرصت و اشتباه حداقلي دولت فرصتي بزرگ براي تحميل خواسته هاي بزرگ خود به دولت بهره مي برند واينكه چگونه در ايران مردم از اشتباه حداكثري بزرگ دولت همچون آنچه در سال ٨٨ رخ داد نتوانستند حتي فرصت كوچكي ايجاد نمايند باز هم ياد آور سياست زده بودن و احساساتي بودن مردم و نبود جامعه مدني و نبود آموزش براي ايجاد نهادهاي مدني و ضروريت اين مهم است.

٦- بر فرض آنكه امسال هم بين خواست حاكميت و مردم فاصله افتد و حاكميت نتواند افكار عمومي را با خود همراه سازد چه سازو كارهايي براي به كرسي نشاندن حرف مردم ايجاد شده است. آيا شبكه هاي اجتماعي براي تظاهرات كسترده تدبير شده است،آيا ماندن در خيابان تا حصول نتيجه رخ خواهد داد يا بازهم هزينه بر دوش مردم است و اين مردم خواهند بود كه به مصيبت هايشان اضافه خواهد شد.

٧- با زنده بودن و در حصر بودن رهبران يك جنبش چرا بايد رهبري ديگر را براي مطالبات مردم برگزيد چرا آقاياني چون خاتمي و رفسنجاني و مخصوصا خاتمي كه معتقد است تنها در صندوق راي مي توان خواسته ها را محقق كرد اين خواسته را كه موسوي و كروبي كه در سال ٨٨ از حق خود محروم ماندند بايد حداقل دوباره در اين انتخابات كانديد شوند را هيچ گاه مطرح نكرند، تقليل خواسته هاي مردم به آزادي اين دوتن كه طبيعي است بعد از انتخابات مي توانند آزاد شوند هم سوالي است كه بايد حمايت كنندگان راي در سال ٩٢ آنرا مطرح كنند. شركت در اين انتخابات تنها مشروعيت به حاكميت است و طبيعي كه موسوي و كروبي هم اين پيام دريافت خواهند كرد كه مردم بين حاكميت و رهبران جنبش سبز حاكميت را انتخاب كرده اند.

٨- راي دادن و راي ندادن هر كدام هزينه و فايده اي دارد كه تنها با تداوم و استمرار و پايداري به تحقق دموكراسي مي انجامد.

٩- بيش از تاييد هاشمي و خاتمي بايد ديد كه موسوي و كروبي از كدام يك از كانديداها حمايت مي كنند، تنها حمايت انهاست كه مي تواند مشروعيتي بر شركت در انتخابات ٩٢ باشد، به جرات مي توان گفت در هيچكدام از كانديداها عملي كه نشان از مردمي بودن باشد وجود نداشته و تنها سخناني توسط برخي طرح گرديده است.

١٠- سال ٨٨ نمايندگان مطالبات مردم مشخص شده است و حال تحريم مي تواند ادامه پروژه باشد كه ناتمام مانده است.

۱۳۹۲ خرداد ۱۲, یکشنبه

گفتگویم با علی‌رضا نوری‌زاده ؛ بهترین زمان، برای اتحاد اپوزیسیون داخل و خارج است

منبع: تقاطع

رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی چه تحولی ـمثبت یا منفی- بر روند دموکراسی‌خواهی در ایران ایجاد کرده است؟ راه‌های ایجاد گفتمان و دیالوگ ملی بین اپوزیسیون داخل و خارج ایران چیست؟ این‌ها سوال‌هایی است که با علی‌رضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار و کار‌شناس مسایل سیاسی در حاشیه‌ی نشست اتحاد برای دمکراسی در ایران (UDI) در شهر استکهلم مطرح کردم. او معتقد است که با رد صلاحیت رفسنجانی، فرصت بسیار خوبی برای ایجاد دیالوگ ملی بین اپوزیسیون داخل و خارج ایران به وجود امده است.
برای اولین پرسش لطفا بگویید چه میزان نشست‌های برگزار شده توسط UDI به هدف‌های خودش رسیده است؟
به نظرم نشست چهارم کمپین اتحاد برای دموکراسی نشست خوبی بود، از آن جهت که در این نشست تکلیف و جهت‌گیری UDI مشخص شد. همان‌طور که در بیانیه پایانی هم به طور واضح آن را روشن کرد، امروز زمانی است که بخشی از اصلاح‌طلبان از حکومت ایران خواهند برید. UDI می‌تواند در این شرایط بهترین شریک و فرصت برای ایجاد ارتباط و همکاری برای تحقق یک انتخابات آزاد در ایران گردد.
چگونه می‌توان بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور گفتمان ایجاد نمود؟
ما باید هزینه‌ی بچه‌های داخل ایران را پایین بیاوریم. امروز اگر بخواهیم خیلی شعار دهیم و ارمانی فکر کنیم هزینه آن‌ها را بالا خواهیم برد. امروز گفتمان بین اپوزیسیون باید در چهارچوبی معقول که به دنبال خشونت نباشد مطرح گردد تا بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم. امروز به نظرم به نقطه‌ای رسیدیم که بتوانیم شاهد اتحاد دو اپوزیسیون باشیم.
آقای رفسنجانی که به میدان امد کمی صورت مساله را مخدوش کرد. این مساله مطرح بود اگر بخواهیم به دنبال رفسنجانی برویم آیا حق داریم علیه نظام حرکت کنیم؟ اما خوشبختانه الان با روشن‌تر شدن وضعیت، ما هم‌صداهای بیشتری را در داخل پیدا خواهیم کرد. اما راه ارتباط برقرار کردن با آن‌ها و اینکه این رابطه باید علنی باشد یا غیر علنی مسائلی است که به نظرم طی چند ماه دیگر روشن‌تر خواهد شد.
سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران امروز با چه چالش‌هایی روبرو است؟
سیاست خارجی ایران باید در چند بعد بررسی شود. یک بعد آن سیاست منطقه‌ای رژیم جمهوری اسلامی است. بعد از جنگ ایران و عراق ایران علی‌رغم حمایت حکومت ایران از حزب‌الله و برخی نیرو‌ها در عراق، هیچ‌گاه جمهوری اسلامی تا این حد آلوده یک جنگ منطقه‌ای نشده بود. دخالت رژیم ایران در سوریه به نظرم مهم‌ترین جنگی است که این رژیم آلوده آن است. موقعیت حکومت ایران در جهان عرب چیزی شبیه موقعیت اسراییل است. همسایگان ما تا یک سال قبل به سختی مخالف حمله نظامی به ایران بودند اما الان به شدت موافق و طرفدار حمله به ایران هستند.
از طرفی در سوریه جنگ اصلی بین روسیه و آمریکا رخ داده است. در این جنگ ایران به عنوان متحد روسیه در حال رویارویی با متحدان امریکا است. کافی است یکی از طرفین روسی و آمریکا بخواهند به نوعی مستقیم عمل کنند و وارد جنگ شوند که در آن صورت خطر یک جنگ منطقه‌ای حتمی است.
خطر دیگر جنگ خطر رویارویی ایران و اسراییل است. اسراییل اگر با جمهوری اسلامی وارد جنگ شود، جمهوری اسلامی بیش از انکه اسراییل را بزند حاشیه خلیج فارس را خواهد زد و در ان صورت امریکا به جنگ وارد خواهد شد.
از طرفی سیاست جمهوری اسلامی با جامعه بین‌المللی حول مسأله‌ی هسته‌ای است. اگر جمهوری اسلامی بتواند آن را حل کند خطر جنگ پایین خواهد آمد و بعد از این تنش‌زدایی در عرصه بین‌المللی، حکومت ایران باید با همسایگانش به سازش برسد. اما آیا خامنه‌ای به این درایت رسیده است؟ من بسیار بعید می‌دانم، مگر اینکه رییس جمهوری بعدی که به احتمال زیاد جلیلی است بتواند آقای خامنه‌ای را برای این امر متقاعد کند والا متاسفانه مسأله جنگ حتمی است.
حالا در این شرایط بحرانی ما که قدرت آتوریته‌ای نداریم چه می‌توانیم بکنیم؛ ما تنها می‌توانیم هشدار دهیم سخنرانی کنیم و با خارجی‌ها صحبت کنیم و حتی آثار مخرب جنگ را برای رژیم ایران مشخص کنیم ولی اگر تصمیم جنگ گرفته بشود دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد. چهار میلیون اروپایی در اروپا بر علیه جنگ آمریکا و عراق تظاهرات کردند ولی آیا ثمری داشت؟
کمپین اتحاد برای دموکراسی، انتخابات آزاد را به عنوان عامل اصلی اتحاد بین گروه‌های سیاسی قرار داده است. راهکار UDI برای تقویت جامعه مدنی و نهاد‌ها در ایران چیست؟
در جامعه بین‌المللی وقتی صحبت از براندازی است معمولا کمتر توجهی به این خواسته می‌شود. انتخابات آزاد توسط این گروه به عنوان خواسته‌ی محوری قرار گرفت تا هم ضریب موفقیت آن در داخل و بین گروه‌های سیاسی و هم در جامعه بین‌المللی افزایش یابد. از طرفی مسأله قومی و زنان در چهارچوب کارگروه‌ها و کمیته‌ها که در خلال این نشست به وجود آمده است در حال بررسی است که به نظرم می‌تواند بسیار به تقویت جامعه مدنی در ایران کمک کند.

گفتگویم با حسن شریعتمداری: پیام ما به اصلاح‌طلبان، همکاری با اپوزیسیون برای تحقق انتخابات آزاد است

منبع : تقاطع

یکی از مهم‌ترین مدافعان استراتژی “انتخابات آزاد” در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی، حسن شریعتمداری، فعال سیاسی باسابقه‌ی ساکن آلمان است. او که یکی از اعضای ارشد کمپین “اتحاد برای دموکراسی در ایران” است، در یک سال اخیر با برگزاری‌ کارگاه‌های آموزشی و ایراد سخنرانی در کنفرانس‌های مختلف در اروپا و آمریکا، به دفاع از  استراتژی “انتخابات آزاد” به عنوان راهی برای گذار به دمکراسی در ایران پرداخته است. در حاشیه‌ی کنفرانس اخیر “اتحاد برای دموکراسی” در استکهلم، با مهندس شریعتمداری به گفتگو نشستم. او در این گفتگو، با ارزیابی چالش‌های سیاست خارجی ایران می‌گوید که می‌توان در قالب یک دیالوگ ملی تهدیدهای بین المللی را به فرصتی برای استقرار دموکراسی در ایران بدل کرد.
با سپاس از وقتی که در اختیار “تقاطع” قرار دادید. لطفا بفرمایید نشست‌های برگزار شده توسط UDI با چه هدفی برگزار می‌شود و چرا «انتخابات آزاد» به عنوان خواست اصلی این کمپین انتخاب شده است؟
کمپین «اتحاد برای دموکراسی» به عنوان نهادی هماهنگ‌کننده و کمک‌رساننده به بنیادهای اجتماعی و احزاب انجام وظیفه می‌کند و برای تحقق این کار باید یک استراتژی مطابق با برنامه گذار به دموکراسی در شرایط فعلی ایران را طرح‌ریزی می‌کرد و این برنامه را به کوشندگان مدنی معرفی می‌نمود.
نشست اول صرفا نشستی برای معرفی این کمپین به کوشندگان سیاسی و مدنی بود که به نظرم با موفقیت توانست این کار را انجام دهد. در نشست اول بیانیه با امضای شرکت‌کنندگان صادر شد که در آن اعتقاد به نظام دموکراتیک بر اساس جدایی نهاد دین از دولت، انتخابات آزاد و به کارگیری روش‌های غیر خشونت‌آمیز و مبارزات مدنی تاکید شد.
در نشست دوم و سوم کوشش شد تا «انتخابات آزاد» به عنوان یک استراتژی گذار از دیکتاتوری به دموکراسی که یک خواست مطالبه‌محوری و آرمانی برای دموکراسی‌سازی ایران است تبیین شود. زیرا انتخابات آزاد برای یک حکومت به معنی آرمان همیشه می‌تواند خواست جامعه مدنی باشد. در یک حکومت استبدادی که در آن، جامعه مدنی امکان اصلاح‌طلبی را دارا است، استراتژی انتخابات آزاد می‌تواند به عنوان یک خواست مانند آزادی پوشش، زندگی بر پایه اعلامیه حقوق بشر مطرح شود و سپس جامعه مدنی با دستیابی به حدی از خواست‌های خود، می‌تواند دموکراسی‌سازی را در آن جامعه تحقق بخشد. در یک جامعه‌ی دموکراتیک نیز پیگیری پروژه انتخابات آزاد باعث آزادتر و شفاف‌تر شدن حکومت‌ها خواهد شد.
اما در ایران همان‌طور که ما بارهای گفتیم امکان تحقق دموکراتیک‌سازی از درون نظام وجود ندارد و امروز تجربه هشت سال دولت اصلاحات نشان داد که جامعه و نهاد مدنی در مرحله اول که کوشش برای گشایش فضای سیاسی است تاحدودی موفق بودند اما به مجردی که خواستند دستاورد‌های‌شان را تثبیت کنند و فرمی قانونی به آن دهند، حاکمیت مانع تحقق آن گردید.
تجربه اصلاحات نشان داد جمهوری اسلامی با دو مشکل غیر قابل حل برای تحقق دموکراسی روبرو است. مشکل اول وجود نهاد استبدادی که از دوره اول انقلاب بر پایه ایدئولوژی حاکم بنا نهاده شده و در زمان جنگ قدرتمند شده و بعد از جنگ هم به علت سیاست غلط اقتصادی به همه امکانات اقتصادی دست پیدا کرده است که برای حفظ این امکانات با همه توان جلوی اصلاحات را گرفته‌اند و سرکوب می‌کنند.
و دوم قانون اساسی موجود که راه اصلاحات ساختاری را در درون خود بسته و بسیاری از اصول آن تا ظهور امام زمان حتی برای ولایت فقیه هم غیر قابل تغییر است. بنابراین حتی اگر در جامعه سیاسی گشایشی هم ایجاد شود امکان نهادینه ساختن این گشایش و دستاورد به صورت قانونی وجود ندارد و با تغییر تعادل نیرو و آمدن شخص جدیدی ممکن سرکوب شروع شود و حتی وضع بد‌تر از قبل هم شود.
وقتی دموکراسی از آزادسازی و تثبیت دستاورد‌ها و سپس دموکراسی‌سازی ممکن نیست تنها راه، تجربه غنی جهانی «انتخابات آزاد» است که می‌توان برای گذار از یک نهاد دیکتاتوری به دموکراسی از آن بهره برد. همان‌طور که ۱۲۰ کشور جهان از سال ۱۹۷۴ تاکنون از آن بهره برده‌اند. مانند کشورهایی که به واسطه انتخابات آزاد از حکومت‌های وابسته و سرکوب‌گر کمونیسم‌‌ رها شدند. از طرفی جمهوری اسلامی در دوران ترور شخصیت‌ها برای آنکه در جامعه جهانی اعتباری کسب کند بار دیگر اسنادی مرتبط به تعهد به برگزاری انتخابات آزاد را که ایران در دوره‌ی شاه امضا کرده بود، با امضای هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس بین‌‌المجالس در فرانسه ۱۹۹۴ به رسمیت شناخت و آقای ناطق نوری به عنوان رییس مجلس آن را به ایران برد و این اسناد را در مجلس ایران هم به تصویب رساند. بنابراین این مطالبه قانونی هم است و کمترین هزینه را می‌تواند داشته باشد.
از طرفی از اپوزیسیونی که همه راه‌ها را مانند اتحاد بر پایه اصول، اتحاد بر اساس برنامه، اتحاد براساس شخصیت کاریزماتیک، اتحاد بر اساس مبارزه مسلحانه پیموده و ناکام مانده تنها راه این است: اتحاد بر اساس یک پروژه مشخص یعنی انتخابات آزاد که در آن همه‌ی گروه‌ها بدون توجه به اینکه با اشخاص دیگری که در این پروژه هستند توافق نظر در خصوص مرام یا تفکر دارند یا نه، تنها با پذیرش اصل انتخابات آزاد به عنوان یکی از اصول اساسی برای دموکراسی‌سازی فعالیت داشته باشند. از طرفی چون این نهاد سلسه مراتبی نیست بنابراین رابطه بالا و پایین را که مورد قبول اپوزیسیون نیست، هم‌وار می‌کند و به صورت یک کمپین راه خود را ادامه می‌دهد. بنابراین جلسه دوم و سوم شرح تبیین این تفاوت‌ها شد و بعد از آن که در صحنه سیاسی این استراتژی پذیرفته شد، در نشست آخر راه‌‌های تحقق عملی شدن این راه‌کار‌ها بررسی و نقد شد.
می‌توانید بگویید چه راهکارهایی برای تحقق انتخابات آزاد ارائه شد؟
ابتدا باید یک هژمونی گفتمانی در صحنه سیاسی به دست آورد. هم‌چنین نیروهای مهم سیاسی و جامعه مدنی باید به عنوان راهکار این استراتژی را بپذیرند. همچنین گفتمان انتخابات باید استاندارد شود یعنی یک مفهوم مشترک و منظور واحدی از آن به دست بیاید که توسط تمامی گروه‌ها از آن استفاده شود به همین منظور کلاس‌هایی گذاشتیم و کارگروه‌های تخصصی برای بررسی راه‌های وصل این جریان به جامعه مدنی اقوام و اقلیت‌ها و جامعه کارگری تشکیل شد.
همچنین برای حمایت از این کار باید گروه‌ها و هوادارانی در داخل و خارج ایجاد شود و نیز با گروه‌های مهم اجتماعی دیالوگ برقرار شود که کمپین در حال پیگیری این موارد هم است. هم‌چنین در کنار این پروژه، پروژه دیالوگ ملی را طرح و دنبال می‌کنیم چون در صورت نبود این دیالوگ نمی‌توان به استمرار و استقرار دمکراسی امیدوار بود. در این دیالوگ ملی باید مسئله اقوام، زنان، جوانان و معیشتی و کارگران مطرح و مشخص شود و هم‌چنین روش‌های مبارزه ضد خشونت باید در جامعه تعلیم و سازمان‌دهی شود.
در اوایل ماه آپریل، نشستی در کانادا و توسط وزارت خارجه‌ی این کشور برگزار شد که شما هم در آن حاضر بودید. شما آن نشست را چگونه ارزیابی می‌کنید و چرا گروه‌های حاضر در آنجا در نشست استکهلم حضور نداشتند؟
موضوع نشست کانادا موضوع دیگری بود. وزارت خارجه با همکاری مدرسه مک حدود ۵۰ تن از خارجیان و ایرانیان را دعوت کرده بود تا اینده ایران را مورد بحث قرار دهد که من در آنجا هم استراتژی گذار به دموکراسی از طریق انتخابات آزاد را مطرح کردم و آن‌ها هم در مورد انتخابات آزاد تایید کردند. ولی موضوع و برنامه کانادا کاملا با برنامه کمپین متفاوت بود.
به انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران بپردازیم. به نظر شما با توجه به تقریبا یک دست شدن کاندید‌اها در این انتخابات، چه فرصتی برای اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد شده است؟
از یک سو ما یک پروژه رقیب داشتیم که به دنبال دموکراسی‌سازی از داخل نظام بود. هدفی که ما می‌گفتیم نتیجه ندارد و آن‌ها معتقد بودند شدنی است. این جریان ابتدا با خاتمی این هدف را دنبال می‌کرد که شکست خورد و بعد هم این جریان سعی کرد با مهندس موسوی دوباره مطرح شود که به نتیجه نرسید و در انتخابات جدید هم با آقای هاشمی این جریان می‌خواست شانس خود را بیازماید که این اتفاق هم رخ نداد. بنابراین تحقق انتخابات رقابتی و آزاد امروز در جمهوری اسلامی به بن‌بست رسیده است و طیف اصلاح‌طلب‌ها به نوعی از درون به بیرون این نظام پرتاب شدند. هرچند ممکن است قبول نکنند یا طیفی تن به خواسته‌های حکومت دهند و باز هم در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کنند.
بنابراین پیام ما در این شرایط به این طیف همکاری با اپوزیسیون برای تحقق انتخابات آزاد در ایران است. به نظرم اگر این اتفاق رخ ندهد جریان اصلاح‌طلبی یا خانه‌نشین خواهد شد و یا به دنبال جریان‌های رادیکال به جنبش‌های زیرزمینی و مسلحانه متمایل خواهد شد که این‌ها هیچ‌کدام با شرایط امروز ایران سازگار نخواهد بود.
هاشمی رفسنجانی بعد از رد صلاحیت، در یک سخنرانی از نقشه‌ی غرب برای تجزیه‌ی ایران خبر داد. نظر شما در این خصوص چیست؟
من موافق فدرالیسم هستم. یک نظام جمهوری فدرال بر پایه ایالتی و نه بر پایه‌ی قومیت‌ها یعنی تقسیم‌بندی بر پایه اقتصاد و عدم وابستگی اقتصادی به مرکز تا ساکنین این ایالات بتوانند در مسیر رشد خودشان گام‌های موثر را بردارند.
در ایران خوشبختانه اکثر ایالات تاریخی با نام اقوام و محل سکونت اقوام هست یعنی هویت‌طلبی حقی است که همه ایرانی‌ها هم آن را قبول دارند یعنی آذربایجانی و کرد می‌تواند با زبان خود یاد بگیرد با مذهب خود با خدای خود نیایش کند و در هویت خود بمانند. ولی اینکه هویت‌طلبی تبدیل به ایدئولوژی شود، هم‌خوان با دموکراسی نیست. و اگر این مد نظر بعضی‌ها است، بی‌شک به خرده توتالیتر‌های فدرالی خواهد انجامید یعنی توتالیتر مذهبی که امروز توسط حاکمیت فعلی ایران به وجود آمده به توتالیترهای ایالتی در سطح استان‌های قومی بدل خواهد شد.
تجزیه‌طلبی وقتی به وجود می‌آید که حکومت‌های اقتدارگرا محل سکونت مردم را چند تکه می‌کنند تا هم قابل کنترل باشد وهم این نواحی غیر اقتصادی باشند تا وابستگی به مرکز داشته باشند. در چنین شرایطی است که تجزیه‌طلبی محتمل است. امروز آقای هاشمی به نظرم باید بگوید چگونه حکومت اقتدارگرا را چنان حجیم کرده است که مردم حاشیه ایران می‌خواهند به دولت‌های دیگر پناه ببرند.

۱۳۹۲ خرداد ۱۱, شنبه

گفتگویم با مهرانگیز کار: تا زمانی که زنان نتوانند کاندیدا شوند، انتخابات برای من اعتباری ندارد

منبع: تقاطع

یکی از معضلات قانون اساسی جمهوری اسلامی عدم پذیرش زنان در مقام ریاست جهوری است. بر طبق ماده ۱۱۵ قانون اساسی در ایران، رییس‌جمهور باید از رجال سیاسی باشد که تا به امروز تفسیر اعضای شورای نگهبان از واژه “رجال” مانع از کاندیدا شدن زنان برای این سمت شده است. موضوعی که هم‌واره اعتراض فعالان زنان را در برداشته است. با مهرانگیز کار، حقوق‌دان و از فعالان شناخته‌شده‌ی حقوق زنان در این باره و نیز درباره‌ی کنفرانس اخیری که تحت عنوان “اتحاد برای دموکراسی در ایران” (UDI) در محل پارلمان سوئد برگزار شد به گفتگو نشسته‌ام. او در گفتگویی که در ادامه می‌خوانید ارزیابی خود را نیز از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ارایه کرده است.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. لطفا بگویید ارزیابی شما از نشست‌های برگزار شده توسط UDI چیست؟
امروز بسیاری از فعالان در خصوص آینده سیاسی ایران اختلاف نظر دارند. لذا این گروه سعی دارد تا انتخابات آزاد را به عنوان یک گفتمان چیره بین نحله‌های مختلف سیاسی ایران بدل کند تا از این طریق گفتمان و اتحادی را بین گروه‌های مختلف سیاسی ایجاد نماید و هم‌چنین از این طریق، نظر گروه‌های دیگر را نسبت به موضوع انتخابات آزاد به عنوان ابزاری برای گذار به دموکراسی نشان دهد.
اما در خصوص ارزیابی و تحقق اهداف این نشست از آنجا که من تنها در دو نشست از چهار نشست این گروه شرکت کردم نمی‌توانم ارزیابی درستی ارایه دهم. ولی اگر بپذیریم انتخابات آزاد یکی از معضلات و مشکلاتی است که باعث شده نظام سیاسی فعلی ایران توانایی حل مسائل کشور را نداشته باشد، باطبع کار این گروه اهمیت پیدا خواهد کرد.
به نظر می‌رسد در نشستی که اخیرا توسط دولت کانادا برگزار شد و شما هم در آن حضور داشتید، گروه‌های سیاسی متنوع‌تری از اپوزیسیون جمهوری اسلامی شرکت داشتند، علت این موضوع به نظرتان چیست؟
در نشست کانادا بخش اصلی کار در واقع کاری آکادمیک بود که با کمک وزارت خارجه برگزار شد اما در استکهلم شما با یک گفتمان ایرانی آن هم حول یک کنش سیاسی، مواجه هستید و این شاید علت عدم شرکت برخی گروه‌ها در این نشست باشد. البته هیچ محدودیتی از طرف این گروه برای شرکت گروه‌های مختلف فکری وجود ندارد.
با توجه به ردصلاحیت رفسنجانی و مشایی و یک دست شدن کاندید‌اها، به نظر شما چه فرصتی برای اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد شده است؟
حضور رفسنجانی که به نظر می‌رسید می‌تواند ظرفیت‌سازی سیاسی و اقتصادی برای ارتقای سیاست خارجی و اقتصادی ایران را ایجاد نماید مورد نگرانی بخشی از اپوزیسیون بود که می‌خواهند حکومت ایران هرچه بیشتر تضعیف شود. اما برای بخشی از اپوزیسیون این حضور امیدی بود که آن‌ها را خوش‌بین کرده بود حتی بتوانند زندگی فردی خود را سامان دهند به طوریکه حتی بتوانند به برگشت به ایران هم امیدوار باشند. اما در حال حاضر شرایط عوض شده است و شاید پیام آن برای اپوزیسیون مصمم به تغییر حکومت این است که حاکمیت دچار تزلزل جدی است و باید شاهد تشنج‌های بیشتر باشیم و از این جهت فرصت مناسبی را ایجاد کرده است.
با توجه به انتخابات ریاست جمهوری در ایران و قرار گرفتن احتمالی یکی از کاندیداهای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی در این سمت، شما فکر می‌کنید سیاست خارجی ایران با چه تهدید‌ها و چالش‌هایی روبرو است؟
از دید بسیاری ریاست جمهوری جلیلی بخش رادیکال مشی نظام را بیشتر نمایان می‌کند اما معتقدم دو دیدگاه در اینجا قابل فهم است یکی‌‌ همان استراتژی وقت‌کشی به نفع تولید اورانیوم بیشتر غنی‌سازی‌شده در ایران است که در این سال‌ها شاهد آن بودیم و امروز هم غالب تفسیرگران به آن می‌پردازند و دیدگاه دیگر که کمتر به آن می‌پردازند و آن اینکه شاید آقای خامنه‌ای به این واقعیت که باید با غرب کنار بیاید رسیده است و در این حالت ترجیح می‌دهد کسی مانند جلیلی رییس‌جمهور شود که حضورش در این سطح در واقع حضور خود آقای خامنه‌ای است.
این را از این جهت می‌گویم که همیشه یک نگرانی در گروه خامنه‌ای وجود داشت که می‌ترسیدند یک اصلاح‌طلب باب مذاکره با امریکا را باز کند، اما بعد از آن‌که به واسطه احمدی‌نژاد موفق شدند کلیه واحدهای اقتصادی را در راستای اصل چهل و چهار به سپاه واگذار کنند حال حضور آقای جلیلی نیز در واقع برای باز کردن گره‌های سیاست خارجی با نظر رهبری است.
نظر شخصی شما در خصوص کلیت انتخابات ریاست جمهوری پیش رو چیست؟
من به عنوان نیمی از جامعه ایران، به عنوان یک زن که اجازه شرکت در انتخابات را به عنوان یک کاندیدا ندارم این انتخابات برایم مفهومی ندارد. اما نباید فراموش کرد که انتخابات حتما مورد اهمیت است که این همه بحث را در مورد هر کاندیدا ایجاد کرده است. با توجه به اینکه من دوستش ندارم و آن را قبول ندارم اما حتما در سرنوشت ایران خیلی تاثیرگذار است که همه امروز درباره آن صحبت می‌کنند.

گفتگویم با مجید محمدی ؛ انتخابات آزاد یک روش است و نه یک هدف

منبع : تقاطع

در روزهای ۲۴ و ۲۵ می (۳ و ۴ خرداد)، چهارمین نشست از نشست‌های “اتحاد برای دموکراسی در ایران” در پارلمان سوئد برگزار شد. سه کنفرانس پیشین این گروه از اپوزیسیون ایران، به ترتیب در استکهلم، بروکسل و پراگ برگزار شده بود. در حاشیه‌ی این کنفرانس، گفتگویی انجام دادم با مجید محمدی، جامعه‌شناس ایرانی و یکی از شرکت کنندگان در نشست. او در این گفتگو ضمن ارزیابی وضعیت اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به تهدید‌ها و فرصت‌های موجود در داخل و خارج کشور پرداخت. مجید محمدی، معتقد است که “انتخابات آزاد”، یکی از بهترین ابزارهای سیاسی است که می‌تواند باعث تحقق دموکراسی در ایران شود.
به عنوان اولین پرسش، لطفا بگویید که ارزیابی شما از نشست‌ برگزار شده توسط “اتحاد برای دموکراسی” در استکهلم چیست؟
با توجه به تنوع شرکت‌کنندگان در این نشست، خوش‌بختانه این ظرفیت به وجود آمده تا گروه‌ها در موضوعات مختلف صحبت کنند. به خصوص که بخش گفتگو‌ها بسیار پررنگ‌تر بود و این عاملی مهمی درایجاد فضای دیالوگ بین گروه‌ها است. اما ما امروز به ظرفیت‌هایی احتیاج داریم که انتقادها را به سرمایه سیاسی تبدیل کند و به نظرم این نشست‌ها یکی از مزایایش همین است. خوشبختانه شاهد چنین نشست‌هایی با عنوان “شورای ملی” که بخش مشروطه‌گرایان را نمایندگی می‌کند و هم‌چنین نشست‌هایی که بخش‌های اسلام‌گرایان خارج از کشور را دور هم جمع می‌کند نیز هستیم. مطمئنا بخشی از این گفتگو‌ها به طرح‌های اجرایی بدل می‌شود که قطعا سرمایه‌ای خواهد شد که می‌تواند در ابتدای کار به صورت مقدمه و در میانه‌ی کار به عنوان تسهیل‌کننده و در اواخر کار نقش سنجش‌گری را دارا باشد تا بسیاری از مخاطرات را به واسطه‌ی دیالوگ گروه‌ها با یکدیگر کاهش دهد. زیرا گروه‌ها می‌توانند گفتمان خود را ارائه و به سنجش و نقد بگذارند و نقاط مشترک خود را با یکدیگر تقویت کنند.
به نظر شما با توجه به ردصلاحیت تقریبا همه‌ی کاندیداهای منتقد و یک دست شدن کاندید‌اها چه فرصتی برای اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد شده است؟
رفسنجانی می‌توانست اصلاح‌طلبی را دوباره احیا کند. اما امروز شاهدیم این زمینه که رژیم را اصلاح‌ناپذیر نشان می‌دهد، به وجود آمده است. هرچند که به وجود آمدن این تفکر برای اصلاح طلبان یک نقمت به شمار می‌آید، اما برای کسانی که نظام حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی را نمی‌پذیرند فرصتی است که طرح‌هایی حقوقی و سیاسی را برای جایگزینی نظام فعلی داشته باشند.
انتخابات آزاد یک روش است و یا یک هدف و اگر روش باشد برای رسیدن به هدف نهایی چه اقداماتی لازم است؟
انتخابات ازاد به نظر من روش است. انتخابات آزاد اولین قدمی است تا با آن هرچه بیشتر حکومت را وادار کنیم تا این راه حل را بپذیرد. البته در کنار پی‌گیری این موضوع با توجه به تجربه کشورهای دیگر باید آلترناتیو‌ها و گروه‌های مخالف را نیز در سه وجه نهادی و سازمانی و رسانه‌ای تقویت کنیم.
با احتمال قرار گرفتن کاندیدایی نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی در سمت رییس‌جمهور آینده، سیاست خارجی رژیم ایران چه تهدید‌ها و چالشی خواهد داشت؟
در حال حاضر سیاست خارجی رژیم ایران با دو بحران اساسی روبرو است. اول بحث هسته‌ای که به نظرم مدت‌ها طول می‌کشد تا این مسأله حل شود. حتی اگر رژیم جایگزینی هم در ایران بیاید نیاز به زمانی ۵-۶ ساله است تا این تحریم‌ها در نهادهای قانون‌گذاری که این تحریم‌ها را وضع کردند لغو شود.
و بخش دیگر نقش ایران در منطقه است. متاسفانه ایران برای نشان دادن قدرت منطقه‌ای خود به جای آن‌که قدرت دیپلماسی و اقتصادی خود را تقویت و عرضه کند، سعی کرده در بخش‌های تنش‌زا و نقاط بحران‌زا مانند عراق و سوریه و لبنان حضور پیدا کند. به طور مثال به ترکیه نگاه کنید. این کشور با توسل به قدرت اقتصادی خود توانسته نقش تاثیرگذارتری در منطقه داشته باشد؛ تاثیری که برای این کشور اعتبار جهانی را نیز به دنبال داشته اما در ایران ادامه این روش‌ها نه تنها شاهد نفوذ استراتژیک نخواهد شد بلکه روزبه‌روز به انزوای جمهوری اسلامی خواهد انجامید.
توصیه‌ی شما درباره‌ی نوع برخورد مردم با موضوع شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو چیست؟
من معتقد به توصیه کردن نیستم، اما معتقدم کسانی که می‌خواهند شرکت کنند یا تحریم باید هزینه‌ها و فایده‌های شرکت و عدم شرکت در انتخابات را بررسی کنند و نشان دهند چه منفعتی یا ضرری می‌تواند حضور یا عدم حضور در انتخابات داشته باشد. با توجه به این هزینه و فایده من فکر می‌کنم هزینه‌ی شرکت در این انتخابات بسیار بیشتر از فایده‌ی آن است.
به عنوان آخرین سوال نظرتان در خصوص اپوزیسیون خارج از کشور چیست؟
اپوزیسیون هم‌چنان متفرق و پراکنده است. از نظر من این مساله مساله بزرگی نیست، اما مشکل ناهم‌سازی این نیروها است. مانند ارکستری که هر کس، ساز خود را می‌زند. دلیل این مساله هم آن است که گفتگو بین منشورهای مختلف، بین جریان‌های مختلف و گفتمان‌های متفاوت وجود ندارد. به همین دلیل از دل این گروه‌ها یک برنامه حداقلی بیرون نیامده است. از سوی دیگر بخشی از تلاش‌های اپوزیسیون، خنثی‌کننده تلاش‌های بخش‌های دیگر است. نهادهای مخالفان در برابر نهادهای حکومت ضعیف‌ترند و کارآمدی کمتری هم دارند. مخالفان حکومت با رفتار خود به عنوان اپوزیسیون باید نشان دهند که کارآمد‌تر هستد. مشکل دیگر این است که مخالفان جمهوری اسلامی، ظرفیت سوار شدن بر امواج نارضایتی‌ها را ندارند و نمی‌توانند این نارضایتی‌ها را تبدیل به سرمایه ملی کند. این قوت قلبی است که حکومت دارد. نکته دیگر این است که هنوز بخشی از مخالفان و منتقدان حکومت به این نتیجه نرسیده‌اند که رژیم اصلاح‌ناپذیر است. امروز اپوزیسیون با این مسائل روبرو است و به نظرم دیالوگ و گفتگو بین همه گروه‌ها اولین اقدام برای موفق شدن و تاثیرگذار بودن اپوزیسیون خواهد بود.