۱۳۹۲ مرداد ۱۷, پنجشنبه

امید به تحقق مطالبات جامعه مدنی در گفتگویم با شروین نکویی؛ مطالباتِ تنها از رییس‌جمهور کافی نیست


منیع: تقاطع
 شاید بی‌راه نباشد اگر انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ را یکی از پیچیده‌ترین انتخابات در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری ایران نامید. در این انتخابات چه آنان که در انتخابات شرکت کردند و چه آنان که انتخابات را تحریم کردند، هر کدام با دغدغه‌ای مشترک راهی دوگانه را پیمودند؛ تحریمی‌ها پای منطق را به میان می‌آوردند و دیگران را از وارد شدن به ورطه‌ای که حاصلش تنها بقای جمهوری خواهد بود که جز قرائت اسلامی قرائتی را برنمی تابد بر حذر داشتند و رای‌دهندگان، امید به خواندن رای را عامل مهم برای شرکت در انتخابات بیان نمودند، تا در‌‌ نهایت تمام بیم و امید‌ها، شخصی به ریاست جمهوری انتخاب شود که بسیاری به عملکردش در این مقام امیدوارند.
اما اگر در انتخاباتی که به دعوت آقای خامنه‌ای، خودی و غیر خودی نداشت و مخالف و موافق برای حفظ یکپارچگی کشورشان به آن دعوت شده‌اند، امیدی برای تغییر باشد، راه تحقق آن امید چیست. شروین نکویی، جامعه‌شناس و روزنامه‌نگار، ضمن بررسی انتخابات ۹۲ به جایگاه مطالبه‌محوری توسط فعالان مدنی و سیاسی می‌پردازد. او معتقد است نه تنها آقای روحانی، بلکه آقای خامنه‌ای نیز باید مخاطب مطالبات باشد. وی می‌گوید راه تحقق تغییر و اصلاح در حکومت را تنها مطالبه‌محوری جامعه مدنی و شهروندان است.
روحانی و جنبش سبز
شروین نکویی در خصوص «انتخابات ریاست جمهوری و مطالبه مردم» می‌گوید: «به نظرم خیلی زود است برای آنکه قضاوت کنیم چه عواملی روحانی را برنده نهایی انتخابات کرد و انتخاب روحانی چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت، شاید نباید از اثر تحریم‌ها به عنوان ابزاری موفق غافل ماند تا جایی که آقای خامنه‌ای تنها دوروز قبل از انتخابات از همه واجدان رای خواست تا رای دهند، چه آنان که به نظام معتقدند و چه آنان که مخالف نظام‌اند. همچنین می‌توان چند پارگی قدرت در ایران را نیز از دلایل دیگر انتخاب روحانی دانست. اما در کنار این عوامل، اتفاقی که صورت گرفته عقب‌نشینی خامنه‌ای است. از این حیث نتیجه انتخابات را می‌توان به عنوان اقدامی سمبلیک دید، اقدامی برای اعلا م آتش‌بس! بنابراین اگر شرکت مردم در پاسخ به آن دعوت باشد، در پس این شرکت حقی نهفته است، که اکنون باید در قالب مطالبه از آقای خامنه‌ای طلب شود.»
وی ادامه می‌دهد: «از طرفی آقای روحانی چه دوست داشته باشد یا نه، باید بپذیرد که رای او تا حد زیادی به جنبش سبز و سمپاتی مردم به هر فردی که به نوعی با این جنبش نزدیکی دارند، تکیه دارد. و از این رو به حق می‌توان مطالباتی را که قبل از انتخاب روحانی روی میز جنبش سبز مطرح بود، دوباره طرح کرد.»
گسترش جامعه مدنی و فرهنگ دموکرات لیبرالی به عنوان اصلی‌ترین مطالبات
آقای نکویی در خصوص «اولویت مطالباتی که باید در دولت یازدهم مورد توجه قرار گیرد» نیز چنین می‌گوید: «بخش عمده‌ی کسانی که در ایران به دنبال تغییرند، حال چه تغییر رژیم و یا اصلاحات در رژیم می‌توانند در یک حداقل‌هایی به اجماع برسند. که به نظر من یکی از این حداقل‌ها تحقق جامعه مدنی منطبق بر فرهنگ دموکراتیک لیبرال است. به عقیده من گسترش جامه مدنی و ترویج فرهنگ دموکراتیک لیبرالی از نگاه یک جنبش سبزی می‌تواند در اولویت باشد. البته این مطالبات نباید تنها به روحانی ختم شود بلکه همان‌طور که گفتم باید این بار با اقای خامنه‌ای هم وارد دیالوگ شد. در این روزهای اخیر با هشدارهای اژه‌ای و یا آخرین صحبت صادق لاریجانی در مورد اینکه «افعی‌های فتنه ۸۸ کشور در ایران جایی ندارند» در واقع این خطر را که در زمان آقای خاتمی هم یکی از موانع تحقق مطالبات بود، یادآوری کرد.»
این روزنامه‌نگار می‌افزاید: «آقای خامنه‌ای با توسل به قوه قضاییه معمولا جلوی اقداماتی را که می‌تواند به گشایشی در فضای کشور بیانجامد می‌گیرد؛ به جز تجربه دوران آقای خاتمی همین سخنان آقای اژه‌ای و لاریجانی که به آن اشاره کردم نمونه‌ای از مانع‌تراشی هاست. بنابراین برای مهار چنین مانعی همان‌طور که گفتم یکی از روش‌ها می‌تواند مطالبه خواستن از آقای خامنه‌ای باشد.»
تابوشکنی مخملباف و نوری‌زاد
آقای نکویی در خصوص «عوامل موثر برای موفقیت در مطالبات» خاطرنشان می‌کند: «حکومت اسلامی نه تنها ایدلوژیک است که فرهنگ ایدلوژیکی را که تکیه بر بخش ارتجاعی فرهنگ ما دارد، ساخته و پرورش داده است و اکنون زمان آن است که این تابو‌ها شکسته شود. تابوهایی که مربوط به رابطه ایران و جهان و یا روابط فردی و جامعه‌شناسی است. جامعه مدنی امروز باید از اقداماتی مانند سفر محسن مخملباف به اسراییل و اقدام نوری‌زاد در دلجویی از شهروندان بهایی‌مان حمایت کند.»
او با اشاره به این‌که «دانشجویان و فعالان زنان و وکلای حقوق‌بشر به عنوان بخش‌هایی از جامعه مدنی، حامل مطالبات جنبش سبز نیز هستند» کارگر‌ها و اقلیت‌ها را از جمله گروه‌هایی می‌داند که می‌توانند در تغییرات دموکراتیک کمک کنند.
به گفته‌ی نکویی، یکی از عوامل فعال شدن این گروه‌ها ایجاد امنیت در فعالیت است: «شاید دیالوگ با جامعه روحانیت شیعه و سپاه پاسداران بتواند بخشی از این فضا را ایجاد نماید.»
او همچنین در خصوص «نوع مطالبات» می‌افزاید: «فعالیت آزادانه نهادهای صنفی، حذف ممیزی از حوزه‌ی کتاب، سینما و روزنامه‌ها و لغو ضرورت صدور مجوز در این حوزه‌ها از سوی وزارت ارشاد و نهادهای دولتی و رفع فیلترینگ اینترنت، تلاش برای تاسیس تلویزیون‌های خصوصی و حمایت از مطبوعات، بازگرداندن دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاه‌ها، توقف فرایند ستاره‌دار کردن دانشجویان و لغو تفکیک جنسیتی در محیط‌های آموزشی هم از مطالباتی است که می‌توان در دولت جدید مطرح و پیگیری نمود.»
کمپین “نه به تحریم” تنها یک فرصت‌طلبی است
وی در خصوص «درخواست دولت از مردم برای پیوستن به کمپین‌های علیه تحریم» می‌گوید: «من، خامنه‌ای را فردی با روحیات ماکیاولی می‌دانم. برای او قدرت و حفظ قدرت بسیار مهم است. از همین روی برای دست‌یابی به قدرت و یا حفظ آن مدام بازی می‌کند و برای آنکه ما مغلوب و وسیله‌ای برای تحقق خواسته‌های آقای خامنه‌ای نشویم باید در برابر هر درخواستی و اقدامی از سوی او مطالبه‌ای را مطرح کنیم، به طور مثال همان‌طور که گفتم در حال حاضر مخالفان و موافقان نظام بنا به گفته‌های پیش از انتخابات آقای خامنه‌ای حقی دارند و هنوز حاکمیت، مطالبه آنان را که می‌تواند آزادی رهبران جنبش سبز باشد، برآورده نکرده است.»
شروین نکویی در پایان تاکید می‌‌کند که «مردم بنا به حرف آقایان خاتمی و رفسنجانی به روحانی رای داده‌اند و این اولین اقدامی است که شهروندان انجام داده‌اند و حال نوبت دولت‌مردان ایران است که خودی نشان دهند در جهت برآورده کردن برخی مطالبات و چنانچه این خواسته‌ها برآورده شود می‌توانند از مردم بخواهند کمک کنند تا تحریم‌ها را با تهیه طومار و کمپین لغو کنند. وقتی هنوز اتفاقی مثبتی از طرف حکومت رخ نداده است، مردم هم نباید از چنین خواست‌هایی که تنها به قدرت گرفتن آقای خامنه‌ای می‌انجامد توجهی کنند».

۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

تحريم و يا شركت مساله اين است


١- مهندسي انتخابات تنها به معني تقلب در انتخابات نيست، تقلب در انتخابات آخرين حلقه از مهندسي انتخابات است، يكي از اهداف مهندسي انتخابات بي شك ايجاد شور و هيجان در مردم است. نقش رسانه ها و جهت دهي به افكار عمومي براي ايجاد مقبوليت و ايجاد شور و مشروعيت دهي به حاكميت ها يكي از اصلي ترين اهدافي است كه ديكتاتورها به دنبال ان هستند. انتخابات اين دوره براي من بسيار شبيه آكادمي گوگوش بود و ارميا شدن يك شب افرادي و احساسات همه اقشار به اين پديده هم در نوع خودش جالب است، اين جمله را از سعيد قاسمي نژاد وام مي گيرم كه در همه جنبش هاي موفقيت آميز تشكلها چهار سال زحمت مي كشند تا در دو هفته انتخابات و احتمالا بعد از به دستاوردي برسند اما در ايران اين روايت معكوس است.

٢- خامنه اي به هيچ عنوان خود را فداي ديگري نخواهد كرد، در سال ٨٨ هم حمايت بي پرده او از احمدي نژاد تنها به خاطر آن بود كه سياستهاي او توسط احمدي نژاد عملي مي شد. براي خامنه اي تحقق اهداف بيش از افراد اهميت دارد، بطور مثال تفاوت رويكرد روحاني و جليلي در مسئله اتمي كه يا بايد بپذيريم اين افراد هستند كه حق انتخاب روش ها را دارند و يا اين خامنه اي است كه روش خود راطي اين دوران تغيير داده است، نمي شود هر دو حالت را پذيرفت، اينكه افراد و جريانها مي توانند در سياست هاي كلان نقش ايفا كنند و يا اين خامنه اي است كه همه سياست هاي كلان را تعيين و عملي مي كند.به همين خاطر فكر مي كنم همانقدر كه جليلي مي تواند برنده انتخابات باشد به همان ميزان روحاني و قاليباف هم برگهاي برنده براي رييس جمهور شدن دارا هستند. 

٣- ديكتاتورها هماره بدنبال ان هستند كه افكار عمومي را با سياست هاي خود همراه سازند و در اين راه از رسانه ها و ابزار هاي مختلف بهره مي گيرند و هر كجا تقابلي بين خواسته حاكميت و مردم رخ دهد همان خواهد شد كه در سال ٨٨ رخ داد، هزينه اي كه تنها مردم بايد ان را متحمل شوند.

٤- هزينه وارد كردن به سيستمها زماني معقول است كه برنامه هاي مدون و تشكيلات و نهادهاي مردمي براي اعمال خواسته به حاكميت طراحي و تمرين شده باشد تا در صورت عملي نشدن تحقق خواسته مردم با تمسك به آن روشها بتوان تغييرات اساسي ايجاد كرد، مشابه آنچه در برمه و افريقاي جنوبي رخ داد.

٥-نگاهي به اتفاقات اخير تركيه كه چگونه مردم از يك فرصت و اشتباه حداقلي دولت فرصتي بزرگ براي تحميل خواسته هاي بزرگ خود به دولت بهره مي برند واينكه چگونه در ايران مردم از اشتباه حداكثري بزرگ دولت همچون آنچه در سال ٨٨ رخ داد نتوانستند حتي فرصت كوچكي ايجاد نمايند باز هم ياد آور سياست زده بودن و احساساتي بودن مردم و نبود جامعه مدني و نبود آموزش براي ايجاد نهادهاي مدني و ضروريت اين مهم است.

٦- بر فرض آنكه امسال هم بين خواست حاكميت و مردم فاصله افتد و حاكميت نتواند افكار عمومي را با خود همراه سازد چه سازو كارهايي براي به كرسي نشاندن حرف مردم ايجاد شده است. آيا شبكه هاي اجتماعي براي تظاهرات كسترده تدبير شده است،آيا ماندن در خيابان تا حصول نتيجه رخ خواهد داد يا بازهم هزينه بر دوش مردم است و اين مردم خواهند بود كه به مصيبت هايشان اضافه خواهد شد.

٧- با زنده بودن و در حصر بودن رهبران يك جنبش چرا بايد رهبري ديگر را براي مطالبات مردم برگزيد چرا آقاياني چون خاتمي و رفسنجاني و مخصوصا خاتمي كه معتقد است تنها در صندوق راي مي توان خواسته ها را محقق كرد اين خواسته را كه موسوي و كروبي كه در سال ٨٨ از حق خود محروم ماندند بايد حداقل دوباره در اين انتخابات كانديد شوند را هيچ گاه مطرح نكرند، تقليل خواسته هاي مردم به آزادي اين دوتن كه طبيعي است بعد از انتخابات مي توانند آزاد شوند هم سوالي است كه بايد حمايت كنندگان راي در سال ٩٢ آنرا مطرح كنند. شركت در اين انتخابات تنها مشروعيت به حاكميت است و طبيعي كه موسوي و كروبي هم اين پيام دريافت خواهند كرد كه مردم بين حاكميت و رهبران جنبش سبز حاكميت را انتخاب كرده اند.

٨- راي دادن و راي ندادن هر كدام هزينه و فايده اي دارد كه تنها با تداوم و استمرار و پايداري به تحقق دموكراسي مي انجامد.

٩- بيش از تاييد هاشمي و خاتمي بايد ديد كه موسوي و كروبي از كدام يك از كانديداها حمايت مي كنند، تنها حمايت انهاست كه مي تواند مشروعيتي بر شركت در انتخابات ٩٢ باشد، به جرات مي توان گفت در هيچكدام از كانديداها عملي كه نشان از مردمي بودن باشد وجود نداشته و تنها سخناني توسط برخي طرح گرديده است.

١٠- سال ٨٨ نمايندگان مطالبات مردم مشخص شده است و حال تحريم مي تواند ادامه پروژه باشد كه ناتمام مانده است.

۱۳۹۲ خرداد ۱۲, یکشنبه

گفتگویم با علی‌رضا نوری‌زاده ؛ بهترین زمان، برای اتحاد اپوزیسیون داخل و خارج است

منبع: تقاطع

رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی چه تحولی ـمثبت یا منفی- بر روند دموکراسی‌خواهی در ایران ایجاد کرده است؟ راه‌های ایجاد گفتمان و دیالوگ ملی بین اپوزیسیون داخل و خارج ایران چیست؟ این‌ها سوال‌هایی است که با علی‌رضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار و کار‌شناس مسایل سیاسی در حاشیه‌ی نشست اتحاد برای دمکراسی در ایران (UDI) در شهر استکهلم مطرح کردم. او معتقد است که با رد صلاحیت رفسنجانی، فرصت بسیار خوبی برای ایجاد دیالوگ ملی بین اپوزیسیون داخل و خارج ایران به وجود امده است.
برای اولین پرسش لطفا بگویید چه میزان نشست‌های برگزار شده توسط UDI به هدف‌های خودش رسیده است؟
به نظرم نشست چهارم کمپین اتحاد برای دموکراسی نشست خوبی بود، از آن جهت که در این نشست تکلیف و جهت‌گیری UDI مشخص شد. همان‌طور که در بیانیه پایانی هم به طور واضح آن را روشن کرد، امروز زمانی است که بخشی از اصلاح‌طلبان از حکومت ایران خواهند برید. UDI می‌تواند در این شرایط بهترین شریک و فرصت برای ایجاد ارتباط و همکاری برای تحقق یک انتخابات آزاد در ایران گردد.
چگونه می‌توان بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور گفتمان ایجاد نمود؟
ما باید هزینه‌ی بچه‌های داخل ایران را پایین بیاوریم. امروز اگر بخواهیم خیلی شعار دهیم و ارمانی فکر کنیم هزینه آن‌ها را بالا خواهیم برد. امروز گفتمان بین اپوزیسیون باید در چهارچوبی معقول که به دنبال خشونت نباشد مطرح گردد تا بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم. امروز به نظرم به نقطه‌ای رسیدیم که بتوانیم شاهد اتحاد دو اپوزیسیون باشیم.
آقای رفسنجانی که به میدان امد کمی صورت مساله را مخدوش کرد. این مساله مطرح بود اگر بخواهیم به دنبال رفسنجانی برویم آیا حق داریم علیه نظام حرکت کنیم؟ اما خوشبختانه الان با روشن‌تر شدن وضعیت، ما هم‌صداهای بیشتری را در داخل پیدا خواهیم کرد. اما راه ارتباط برقرار کردن با آن‌ها و اینکه این رابطه باید علنی باشد یا غیر علنی مسائلی است که به نظرم طی چند ماه دیگر روشن‌تر خواهد شد.
سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران امروز با چه چالش‌هایی روبرو است؟
سیاست خارجی ایران باید در چند بعد بررسی شود. یک بعد آن سیاست منطقه‌ای رژیم جمهوری اسلامی است. بعد از جنگ ایران و عراق ایران علی‌رغم حمایت حکومت ایران از حزب‌الله و برخی نیرو‌ها در عراق، هیچ‌گاه جمهوری اسلامی تا این حد آلوده یک جنگ منطقه‌ای نشده بود. دخالت رژیم ایران در سوریه به نظرم مهم‌ترین جنگی است که این رژیم آلوده آن است. موقعیت حکومت ایران در جهان عرب چیزی شبیه موقعیت اسراییل است. همسایگان ما تا یک سال قبل به سختی مخالف حمله نظامی به ایران بودند اما الان به شدت موافق و طرفدار حمله به ایران هستند.
از طرفی در سوریه جنگ اصلی بین روسیه و آمریکا رخ داده است. در این جنگ ایران به عنوان متحد روسیه در حال رویارویی با متحدان امریکا است. کافی است یکی از طرفین روسی و آمریکا بخواهند به نوعی مستقیم عمل کنند و وارد جنگ شوند که در آن صورت خطر یک جنگ منطقه‌ای حتمی است.
خطر دیگر جنگ خطر رویارویی ایران و اسراییل است. اسراییل اگر با جمهوری اسلامی وارد جنگ شود، جمهوری اسلامی بیش از انکه اسراییل را بزند حاشیه خلیج فارس را خواهد زد و در ان صورت امریکا به جنگ وارد خواهد شد.
از طرفی سیاست جمهوری اسلامی با جامعه بین‌المللی حول مسأله‌ی هسته‌ای است. اگر جمهوری اسلامی بتواند آن را حل کند خطر جنگ پایین خواهد آمد و بعد از این تنش‌زدایی در عرصه بین‌المللی، حکومت ایران باید با همسایگانش به سازش برسد. اما آیا خامنه‌ای به این درایت رسیده است؟ من بسیار بعید می‌دانم، مگر اینکه رییس جمهوری بعدی که به احتمال زیاد جلیلی است بتواند آقای خامنه‌ای را برای این امر متقاعد کند والا متاسفانه مسأله جنگ حتمی است.
حالا در این شرایط بحرانی ما که قدرت آتوریته‌ای نداریم چه می‌توانیم بکنیم؛ ما تنها می‌توانیم هشدار دهیم سخنرانی کنیم و با خارجی‌ها صحبت کنیم و حتی آثار مخرب جنگ را برای رژیم ایران مشخص کنیم ولی اگر تصمیم جنگ گرفته بشود دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد. چهار میلیون اروپایی در اروپا بر علیه جنگ آمریکا و عراق تظاهرات کردند ولی آیا ثمری داشت؟
کمپین اتحاد برای دموکراسی، انتخابات آزاد را به عنوان عامل اصلی اتحاد بین گروه‌های سیاسی قرار داده است. راهکار UDI برای تقویت جامعه مدنی و نهاد‌ها در ایران چیست؟
در جامعه بین‌المللی وقتی صحبت از براندازی است معمولا کمتر توجهی به این خواسته می‌شود. انتخابات آزاد توسط این گروه به عنوان خواسته‌ی محوری قرار گرفت تا هم ضریب موفقیت آن در داخل و بین گروه‌های سیاسی و هم در جامعه بین‌المللی افزایش یابد. از طرفی مسأله قومی و زنان در چهارچوب کارگروه‌ها و کمیته‌ها که در خلال این نشست به وجود آمده است در حال بررسی است که به نظرم می‌تواند بسیار به تقویت جامعه مدنی در ایران کمک کند.

گفتگویم با حسن شریعتمداری: پیام ما به اصلاح‌طلبان، همکاری با اپوزیسیون برای تحقق انتخابات آزاد است

منبع : تقاطع

یکی از مهم‌ترین مدافعان استراتژی “انتخابات آزاد” در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی، حسن شریعتمداری، فعال سیاسی باسابقه‌ی ساکن آلمان است. او که یکی از اعضای ارشد کمپین “اتحاد برای دموکراسی در ایران” است، در یک سال اخیر با برگزاری‌ کارگاه‌های آموزشی و ایراد سخنرانی در کنفرانس‌های مختلف در اروپا و آمریکا، به دفاع از  استراتژی “انتخابات آزاد” به عنوان راهی برای گذار به دمکراسی در ایران پرداخته است. در حاشیه‌ی کنفرانس اخیر “اتحاد برای دموکراسی” در استکهلم، با مهندس شریعتمداری به گفتگو نشستم. او در این گفتگو، با ارزیابی چالش‌های سیاست خارجی ایران می‌گوید که می‌توان در قالب یک دیالوگ ملی تهدیدهای بین المللی را به فرصتی برای استقرار دموکراسی در ایران بدل کرد.
با سپاس از وقتی که در اختیار “تقاطع” قرار دادید. لطفا بفرمایید نشست‌های برگزار شده توسط UDI با چه هدفی برگزار می‌شود و چرا «انتخابات آزاد» به عنوان خواست اصلی این کمپین انتخاب شده است؟
کمپین «اتحاد برای دموکراسی» به عنوان نهادی هماهنگ‌کننده و کمک‌رساننده به بنیادهای اجتماعی و احزاب انجام وظیفه می‌کند و برای تحقق این کار باید یک استراتژی مطابق با برنامه گذار به دموکراسی در شرایط فعلی ایران را طرح‌ریزی می‌کرد و این برنامه را به کوشندگان مدنی معرفی می‌نمود.
نشست اول صرفا نشستی برای معرفی این کمپین به کوشندگان سیاسی و مدنی بود که به نظرم با موفقیت توانست این کار را انجام دهد. در نشست اول بیانیه با امضای شرکت‌کنندگان صادر شد که در آن اعتقاد به نظام دموکراتیک بر اساس جدایی نهاد دین از دولت، انتخابات آزاد و به کارگیری روش‌های غیر خشونت‌آمیز و مبارزات مدنی تاکید شد.
در نشست دوم و سوم کوشش شد تا «انتخابات آزاد» به عنوان یک استراتژی گذار از دیکتاتوری به دموکراسی که یک خواست مطالبه‌محوری و آرمانی برای دموکراسی‌سازی ایران است تبیین شود. زیرا انتخابات آزاد برای یک حکومت به معنی آرمان همیشه می‌تواند خواست جامعه مدنی باشد. در یک حکومت استبدادی که در آن، جامعه مدنی امکان اصلاح‌طلبی را دارا است، استراتژی انتخابات آزاد می‌تواند به عنوان یک خواست مانند آزادی پوشش، زندگی بر پایه اعلامیه حقوق بشر مطرح شود و سپس جامعه مدنی با دستیابی به حدی از خواست‌های خود، می‌تواند دموکراسی‌سازی را در آن جامعه تحقق بخشد. در یک جامعه‌ی دموکراتیک نیز پیگیری پروژه انتخابات آزاد باعث آزادتر و شفاف‌تر شدن حکومت‌ها خواهد شد.
اما در ایران همان‌طور که ما بارهای گفتیم امکان تحقق دموکراتیک‌سازی از درون نظام وجود ندارد و امروز تجربه هشت سال دولت اصلاحات نشان داد که جامعه و نهاد مدنی در مرحله اول که کوشش برای گشایش فضای سیاسی است تاحدودی موفق بودند اما به مجردی که خواستند دستاورد‌های‌شان را تثبیت کنند و فرمی قانونی به آن دهند، حاکمیت مانع تحقق آن گردید.
تجربه اصلاحات نشان داد جمهوری اسلامی با دو مشکل غیر قابل حل برای تحقق دموکراسی روبرو است. مشکل اول وجود نهاد استبدادی که از دوره اول انقلاب بر پایه ایدئولوژی حاکم بنا نهاده شده و در زمان جنگ قدرتمند شده و بعد از جنگ هم به علت سیاست غلط اقتصادی به همه امکانات اقتصادی دست پیدا کرده است که برای حفظ این امکانات با همه توان جلوی اصلاحات را گرفته‌اند و سرکوب می‌کنند.
و دوم قانون اساسی موجود که راه اصلاحات ساختاری را در درون خود بسته و بسیاری از اصول آن تا ظهور امام زمان حتی برای ولایت فقیه هم غیر قابل تغییر است. بنابراین حتی اگر در جامعه سیاسی گشایشی هم ایجاد شود امکان نهادینه ساختن این گشایش و دستاورد به صورت قانونی وجود ندارد و با تغییر تعادل نیرو و آمدن شخص جدیدی ممکن سرکوب شروع شود و حتی وضع بد‌تر از قبل هم شود.
وقتی دموکراسی از آزادسازی و تثبیت دستاورد‌ها و سپس دموکراسی‌سازی ممکن نیست تنها راه، تجربه غنی جهانی «انتخابات آزاد» است که می‌توان برای گذار از یک نهاد دیکتاتوری به دموکراسی از آن بهره برد. همان‌طور که ۱۲۰ کشور جهان از سال ۱۹۷۴ تاکنون از آن بهره برده‌اند. مانند کشورهایی که به واسطه انتخابات آزاد از حکومت‌های وابسته و سرکوب‌گر کمونیسم‌‌ رها شدند. از طرفی جمهوری اسلامی در دوران ترور شخصیت‌ها برای آنکه در جامعه جهانی اعتباری کسب کند بار دیگر اسنادی مرتبط به تعهد به برگزاری انتخابات آزاد را که ایران در دوره‌ی شاه امضا کرده بود، با امضای هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس بین‌‌المجالس در فرانسه ۱۹۹۴ به رسمیت شناخت و آقای ناطق نوری به عنوان رییس مجلس آن را به ایران برد و این اسناد را در مجلس ایران هم به تصویب رساند. بنابراین این مطالبه قانونی هم است و کمترین هزینه را می‌تواند داشته باشد.
از طرفی از اپوزیسیونی که همه راه‌ها را مانند اتحاد بر پایه اصول، اتحاد بر اساس برنامه، اتحاد براساس شخصیت کاریزماتیک، اتحاد بر اساس مبارزه مسلحانه پیموده و ناکام مانده تنها راه این است: اتحاد بر اساس یک پروژه مشخص یعنی انتخابات آزاد که در آن همه‌ی گروه‌ها بدون توجه به اینکه با اشخاص دیگری که در این پروژه هستند توافق نظر در خصوص مرام یا تفکر دارند یا نه، تنها با پذیرش اصل انتخابات آزاد به عنوان یکی از اصول اساسی برای دموکراسی‌سازی فعالیت داشته باشند. از طرفی چون این نهاد سلسه مراتبی نیست بنابراین رابطه بالا و پایین را که مورد قبول اپوزیسیون نیست، هم‌وار می‌کند و به صورت یک کمپین راه خود را ادامه می‌دهد. بنابراین جلسه دوم و سوم شرح تبیین این تفاوت‌ها شد و بعد از آن که در صحنه سیاسی این استراتژی پذیرفته شد، در نشست آخر راه‌‌های تحقق عملی شدن این راه‌کار‌ها بررسی و نقد شد.
می‌توانید بگویید چه راهکارهایی برای تحقق انتخابات آزاد ارائه شد؟
ابتدا باید یک هژمونی گفتمانی در صحنه سیاسی به دست آورد. هم‌چنین نیروهای مهم سیاسی و جامعه مدنی باید به عنوان راهکار این استراتژی را بپذیرند. همچنین گفتمان انتخابات باید استاندارد شود یعنی یک مفهوم مشترک و منظور واحدی از آن به دست بیاید که توسط تمامی گروه‌ها از آن استفاده شود به همین منظور کلاس‌هایی گذاشتیم و کارگروه‌های تخصصی برای بررسی راه‌های وصل این جریان به جامعه مدنی اقوام و اقلیت‌ها و جامعه کارگری تشکیل شد.
همچنین برای حمایت از این کار باید گروه‌ها و هوادارانی در داخل و خارج ایجاد شود و نیز با گروه‌های مهم اجتماعی دیالوگ برقرار شود که کمپین در حال پیگیری این موارد هم است. هم‌چنین در کنار این پروژه، پروژه دیالوگ ملی را طرح و دنبال می‌کنیم چون در صورت نبود این دیالوگ نمی‌توان به استمرار و استقرار دمکراسی امیدوار بود. در این دیالوگ ملی باید مسئله اقوام، زنان، جوانان و معیشتی و کارگران مطرح و مشخص شود و هم‌چنین روش‌های مبارزه ضد خشونت باید در جامعه تعلیم و سازمان‌دهی شود.
در اوایل ماه آپریل، نشستی در کانادا و توسط وزارت خارجه‌ی این کشور برگزار شد که شما هم در آن حاضر بودید. شما آن نشست را چگونه ارزیابی می‌کنید و چرا گروه‌های حاضر در آنجا در نشست استکهلم حضور نداشتند؟
موضوع نشست کانادا موضوع دیگری بود. وزارت خارجه با همکاری مدرسه مک حدود ۵۰ تن از خارجیان و ایرانیان را دعوت کرده بود تا اینده ایران را مورد بحث قرار دهد که من در آنجا هم استراتژی گذار به دموکراسی از طریق انتخابات آزاد را مطرح کردم و آن‌ها هم در مورد انتخابات آزاد تایید کردند. ولی موضوع و برنامه کانادا کاملا با برنامه کمپین متفاوت بود.
به انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران بپردازیم. به نظر شما با توجه به تقریبا یک دست شدن کاندید‌اها در این انتخابات، چه فرصتی برای اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد شده است؟
از یک سو ما یک پروژه رقیب داشتیم که به دنبال دموکراسی‌سازی از داخل نظام بود. هدفی که ما می‌گفتیم نتیجه ندارد و آن‌ها معتقد بودند شدنی است. این جریان ابتدا با خاتمی این هدف را دنبال می‌کرد که شکست خورد و بعد هم این جریان سعی کرد با مهندس موسوی دوباره مطرح شود که به نتیجه نرسید و در انتخابات جدید هم با آقای هاشمی این جریان می‌خواست شانس خود را بیازماید که این اتفاق هم رخ نداد. بنابراین تحقق انتخابات رقابتی و آزاد امروز در جمهوری اسلامی به بن‌بست رسیده است و طیف اصلاح‌طلب‌ها به نوعی از درون به بیرون این نظام پرتاب شدند. هرچند ممکن است قبول نکنند یا طیفی تن به خواسته‌های حکومت دهند و باز هم در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت کنند.
بنابراین پیام ما در این شرایط به این طیف همکاری با اپوزیسیون برای تحقق انتخابات آزاد در ایران است. به نظرم اگر این اتفاق رخ ندهد جریان اصلاح‌طلبی یا خانه‌نشین خواهد شد و یا به دنبال جریان‌های رادیکال به جنبش‌های زیرزمینی و مسلحانه متمایل خواهد شد که این‌ها هیچ‌کدام با شرایط امروز ایران سازگار نخواهد بود.
هاشمی رفسنجانی بعد از رد صلاحیت، در یک سخنرانی از نقشه‌ی غرب برای تجزیه‌ی ایران خبر داد. نظر شما در این خصوص چیست؟
من موافق فدرالیسم هستم. یک نظام جمهوری فدرال بر پایه ایالتی و نه بر پایه‌ی قومیت‌ها یعنی تقسیم‌بندی بر پایه اقتصاد و عدم وابستگی اقتصادی به مرکز تا ساکنین این ایالات بتوانند در مسیر رشد خودشان گام‌های موثر را بردارند.
در ایران خوشبختانه اکثر ایالات تاریخی با نام اقوام و محل سکونت اقوام هست یعنی هویت‌طلبی حقی است که همه ایرانی‌ها هم آن را قبول دارند یعنی آذربایجانی و کرد می‌تواند با زبان خود یاد بگیرد با مذهب خود با خدای خود نیایش کند و در هویت خود بمانند. ولی اینکه هویت‌طلبی تبدیل به ایدئولوژی شود، هم‌خوان با دموکراسی نیست. و اگر این مد نظر بعضی‌ها است، بی‌شک به خرده توتالیتر‌های فدرالی خواهد انجامید یعنی توتالیتر مذهبی که امروز توسط حاکمیت فعلی ایران به وجود آمده به توتالیترهای ایالتی در سطح استان‌های قومی بدل خواهد شد.
تجزیه‌طلبی وقتی به وجود می‌آید که حکومت‌های اقتدارگرا محل سکونت مردم را چند تکه می‌کنند تا هم قابل کنترل باشد وهم این نواحی غیر اقتصادی باشند تا وابستگی به مرکز داشته باشند. در چنین شرایطی است که تجزیه‌طلبی محتمل است. امروز آقای هاشمی به نظرم باید بگوید چگونه حکومت اقتدارگرا را چنان حجیم کرده است که مردم حاشیه ایران می‌خواهند به دولت‌های دیگر پناه ببرند.

۱۳۹۲ خرداد ۱۱, شنبه

گفتگویم با مهرانگیز کار: تا زمانی که زنان نتوانند کاندیدا شوند، انتخابات برای من اعتباری ندارد

منبع: تقاطع

یکی از معضلات قانون اساسی جمهوری اسلامی عدم پذیرش زنان در مقام ریاست جهوری است. بر طبق ماده ۱۱۵ قانون اساسی در ایران، رییس‌جمهور باید از رجال سیاسی باشد که تا به امروز تفسیر اعضای شورای نگهبان از واژه “رجال” مانع از کاندیدا شدن زنان برای این سمت شده است. موضوعی که هم‌واره اعتراض فعالان زنان را در برداشته است. با مهرانگیز کار، حقوق‌دان و از فعالان شناخته‌شده‌ی حقوق زنان در این باره و نیز درباره‌ی کنفرانس اخیری که تحت عنوان “اتحاد برای دموکراسی در ایران” (UDI) در محل پارلمان سوئد برگزار شد به گفتگو نشسته‌ام. او در گفتگویی که در ادامه می‌خوانید ارزیابی خود را نیز از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ارایه کرده است.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. لطفا بگویید ارزیابی شما از نشست‌های برگزار شده توسط UDI چیست؟
امروز بسیاری از فعالان در خصوص آینده سیاسی ایران اختلاف نظر دارند. لذا این گروه سعی دارد تا انتخابات آزاد را به عنوان یک گفتمان چیره بین نحله‌های مختلف سیاسی ایران بدل کند تا از این طریق گفتمان و اتحادی را بین گروه‌های مختلف سیاسی ایجاد نماید و هم‌چنین از این طریق، نظر گروه‌های دیگر را نسبت به موضوع انتخابات آزاد به عنوان ابزاری برای گذار به دموکراسی نشان دهد.
اما در خصوص ارزیابی و تحقق اهداف این نشست از آنجا که من تنها در دو نشست از چهار نشست این گروه شرکت کردم نمی‌توانم ارزیابی درستی ارایه دهم. ولی اگر بپذیریم انتخابات آزاد یکی از معضلات و مشکلاتی است که باعث شده نظام سیاسی فعلی ایران توانایی حل مسائل کشور را نداشته باشد، باطبع کار این گروه اهمیت پیدا خواهد کرد.
به نظر می‌رسد در نشستی که اخیرا توسط دولت کانادا برگزار شد و شما هم در آن حضور داشتید، گروه‌های سیاسی متنوع‌تری از اپوزیسیون جمهوری اسلامی شرکت داشتند، علت این موضوع به نظرتان چیست؟
در نشست کانادا بخش اصلی کار در واقع کاری آکادمیک بود که با کمک وزارت خارجه برگزار شد اما در استکهلم شما با یک گفتمان ایرانی آن هم حول یک کنش سیاسی، مواجه هستید و این شاید علت عدم شرکت برخی گروه‌ها در این نشست باشد. البته هیچ محدودیتی از طرف این گروه برای شرکت گروه‌های مختلف فکری وجود ندارد.
با توجه به ردصلاحیت رفسنجانی و مشایی و یک دست شدن کاندید‌اها، به نظر شما چه فرصتی برای اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد شده است؟
حضور رفسنجانی که به نظر می‌رسید می‌تواند ظرفیت‌سازی سیاسی و اقتصادی برای ارتقای سیاست خارجی و اقتصادی ایران را ایجاد نماید مورد نگرانی بخشی از اپوزیسیون بود که می‌خواهند حکومت ایران هرچه بیشتر تضعیف شود. اما برای بخشی از اپوزیسیون این حضور امیدی بود که آن‌ها را خوش‌بین کرده بود حتی بتوانند زندگی فردی خود را سامان دهند به طوریکه حتی بتوانند به برگشت به ایران هم امیدوار باشند. اما در حال حاضر شرایط عوض شده است و شاید پیام آن برای اپوزیسیون مصمم به تغییر حکومت این است که حاکمیت دچار تزلزل جدی است و باید شاهد تشنج‌های بیشتر باشیم و از این جهت فرصت مناسبی را ایجاد کرده است.
با توجه به انتخابات ریاست جمهوری در ایران و قرار گرفتن احتمالی یکی از کاندیداهای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی در این سمت، شما فکر می‌کنید سیاست خارجی ایران با چه تهدید‌ها و چالش‌هایی روبرو است؟
از دید بسیاری ریاست جمهوری جلیلی بخش رادیکال مشی نظام را بیشتر نمایان می‌کند اما معتقدم دو دیدگاه در اینجا قابل فهم است یکی‌‌ همان استراتژی وقت‌کشی به نفع تولید اورانیوم بیشتر غنی‌سازی‌شده در ایران است که در این سال‌ها شاهد آن بودیم و امروز هم غالب تفسیرگران به آن می‌پردازند و دیدگاه دیگر که کمتر به آن می‌پردازند و آن اینکه شاید آقای خامنه‌ای به این واقعیت که باید با غرب کنار بیاید رسیده است و در این حالت ترجیح می‌دهد کسی مانند جلیلی رییس‌جمهور شود که حضورش در این سطح در واقع حضور خود آقای خامنه‌ای است.
این را از این جهت می‌گویم که همیشه یک نگرانی در گروه خامنه‌ای وجود داشت که می‌ترسیدند یک اصلاح‌طلب باب مذاکره با امریکا را باز کند، اما بعد از آن‌که به واسطه احمدی‌نژاد موفق شدند کلیه واحدهای اقتصادی را در راستای اصل چهل و چهار به سپاه واگذار کنند حال حضور آقای جلیلی نیز در واقع برای باز کردن گره‌های سیاست خارجی با نظر رهبری است.
نظر شخصی شما در خصوص کلیت انتخابات ریاست جمهوری پیش رو چیست؟
من به عنوان نیمی از جامعه ایران، به عنوان یک زن که اجازه شرکت در انتخابات را به عنوان یک کاندیدا ندارم این انتخابات برایم مفهومی ندارد. اما نباید فراموش کرد که انتخابات حتما مورد اهمیت است که این همه بحث را در مورد هر کاندیدا ایجاد کرده است. با توجه به اینکه من دوستش ندارم و آن را قبول ندارم اما حتما در سرنوشت ایران خیلی تاثیرگذار است که همه امروز درباره آن صحبت می‌کنند.

گفتگویم با مجید محمدی ؛ انتخابات آزاد یک روش است و نه یک هدف

منبع : تقاطع

در روزهای ۲۴ و ۲۵ می (۳ و ۴ خرداد)، چهارمین نشست از نشست‌های “اتحاد برای دموکراسی در ایران” در پارلمان سوئد برگزار شد. سه کنفرانس پیشین این گروه از اپوزیسیون ایران، به ترتیب در استکهلم، بروکسل و پراگ برگزار شده بود. در حاشیه‌ی این کنفرانس، گفتگویی انجام دادم با مجید محمدی، جامعه‌شناس ایرانی و یکی از شرکت کنندگان در نشست. او در این گفتگو ضمن ارزیابی وضعیت اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به تهدید‌ها و فرصت‌های موجود در داخل و خارج کشور پرداخت. مجید محمدی، معتقد است که “انتخابات آزاد”، یکی از بهترین ابزارهای سیاسی است که می‌تواند باعث تحقق دموکراسی در ایران شود.
به عنوان اولین پرسش، لطفا بگویید که ارزیابی شما از نشست‌ برگزار شده توسط “اتحاد برای دموکراسی” در استکهلم چیست؟
با توجه به تنوع شرکت‌کنندگان در این نشست، خوش‌بختانه این ظرفیت به وجود آمده تا گروه‌ها در موضوعات مختلف صحبت کنند. به خصوص که بخش گفتگو‌ها بسیار پررنگ‌تر بود و این عاملی مهمی درایجاد فضای دیالوگ بین گروه‌ها است. اما ما امروز به ظرفیت‌هایی احتیاج داریم که انتقادها را به سرمایه سیاسی تبدیل کند و به نظرم این نشست‌ها یکی از مزایایش همین است. خوشبختانه شاهد چنین نشست‌هایی با عنوان “شورای ملی” که بخش مشروطه‌گرایان را نمایندگی می‌کند و هم‌چنین نشست‌هایی که بخش‌های اسلام‌گرایان خارج از کشور را دور هم جمع می‌کند نیز هستیم. مطمئنا بخشی از این گفتگو‌ها به طرح‌های اجرایی بدل می‌شود که قطعا سرمایه‌ای خواهد شد که می‌تواند در ابتدای کار به صورت مقدمه و در میانه‌ی کار به عنوان تسهیل‌کننده و در اواخر کار نقش سنجش‌گری را دارا باشد تا بسیاری از مخاطرات را به واسطه‌ی دیالوگ گروه‌ها با یکدیگر کاهش دهد. زیرا گروه‌ها می‌توانند گفتمان خود را ارائه و به سنجش و نقد بگذارند و نقاط مشترک خود را با یکدیگر تقویت کنند.
به نظر شما با توجه به ردصلاحیت تقریبا همه‌ی کاندیداهای منتقد و یک دست شدن کاندید‌اها چه فرصتی برای اپوزیسیون خارج از کشور ایجاد شده است؟
رفسنجانی می‌توانست اصلاح‌طلبی را دوباره احیا کند. اما امروز شاهدیم این زمینه که رژیم را اصلاح‌ناپذیر نشان می‌دهد، به وجود آمده است. هرچند که به وجود آمدن این تفکر برای اصلاح طلبان یک نقمت به شمار می‌آید، اما برای کسانی که نظام حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی را نمی‌پذیرند فرصتی است که طرح‌هایی حقوقی و سیاسی را برای جایگزینی نظام فعلی داشته باشند.
انتخابات آزاد یک روش است و یا یک هدف و اگر روش باشد برای رسیدن به هدف نهایی چه اقداماتی لازم است؟
انتخابات ازاد به نظر من روش است. انتخابات آزاد اولین قدمی است تا با آن هرچه بیشتر حکومت را وادار کنیم تا این راه حل را بپذیرد. البته در کنار پی‌گیری این موضوع با توجه به تجربه کشورهای دیگر باید آلترناتیو‌ها و گروه‌های مخالف را نیز در سه وجه نهادی و سازمانی و رسانه‌ای تقویت کنیم.
با احتمال قرار گرفتن کاندیدایی نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی در سمت رییس‌جمهور آینده، سیاست خارجی رژیم ایران چه تهدید‌ها و چالشی خواهد داشت؟
در حال حاضر سیاست خارجی رژیم ایران با دو بحران اساسی روبرو است. اول بحث هسته‌ای که به نظرم مدت‌ها طول می‌کشد تا این مسأله حل شود. حتی اگر رژیم جایگزینی هم در ایران بیاید نیاز به زمانی ۵-۶ ساله است تا این تحریم‌ها در نهادهای قانون‌گذاری که این تحریم‌ها را وضع کردند لغو شود.
و بخش دیگر نقش ایران در منطقه است. متاسفانه ایران برای نشان دادن قدرت منطقه‌ای خود به جای آن‌که قدرت دیپلماسی و اقتصادی خود را تقویت و عرضه کند، سعی کرده در بخش‌های تنش‌زا و نقاط بحران‌زا مانند عراق و سوریه و لبنان حضور پیدا کند. به طور مثال به ترکیه نگاه کنید. این کشور با توسل به قدرت اقتصادی خود توانسته نقش تاثیرگذارتری در منطقه داشته باشد؛ تاثیری که برای این کشور اعتبار جهانی را نیز به دنبال داشته اما در ایران ادامه این روش‌ها نه تنها شاهد نفوذ استراتژیک نخواهد شد بلکه روزبه‌روز به انزوای جمهوری اسلامی خواهد انجامید.
توصیه‌ی شما درباره‌ی نوع برخورد مردم با موضوع شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو چیست؟
من معتقد به توصیه کردن نیستم، اما معتقدم کسانی که می‌خواهند شرکت کنند یا تحریم باید هزینه‌ها و فایده‌های شرکت و عدم شرکت در انتخابات را بررسی کنند و نشان دهند چه منفعتی یا ضرری می‌تواند حضور یا عدم حضور در انتخابات داشته باشد. با توجه به این هزینه و فایده من فکر می‌کنم هزینه‌ی شرکت در این انتخابات بسیار بیشتر از فایده‌ی آن است.
به عنوان آخرین سوال نظرتان در خصوص اپوزیسیون خارج از کشور چیست؟
اپوزیسیون هم‌چنان متفرق و پراکنده است. از نظر من این مساله مساله بزرگی نیست، اما مشکل ناهم‌سازی این نیروها است. مانند ارکستری که هر کس، ساز خود را می‌زند. دلیل این مساله هم آن است که گفتگو بین منشورهای مختلف، بین جریان‌های مختلف و گفتمان‌های متفاوت وجود ندارد. به همین دلیل از دل این گروه‌ها یک برنامه حداقلی بیرون نیامده است. از سوی دیگر بخشی از تلاش‌های اپوزیسیون، خنثی‌کننده تلاش‌های بخش‌های دیگر است. نهادهای مخالفان در برابر نهادهای حکومت ضعیف‌ترند و کارآمدی کمتری هم دارند. مخالفان حکومت با رفتار خود به عنوان اپوزیسیون باید نشان دهند که کارآمد‌تر هستد. مشکل دیگر این است که مخالفان جمهوری اسلامی، ظرفیت سوار شدن بر امواج نارضایتی‌ها را ندارند و نمی‌توانند این نارضایتی‌ها را تبدیل به سرمایه ملی کند. این قوت قلبی است که حکومت دارد. نکته دیگر این است که هنوز بخشی از مخالفان و منتقدان حکومت به این نتیجه نرسیده‌اند که رژیم اصلاح‌ناپذیر است. امروز اپوزیسیون با این مسائل روبرو است و به نظرم دیالوگ و گفتگو بین همه گروه‌ها اولین اقدام برای موفق شدن و تاثیرگذار بودن اپوزیسیون خواهد بود.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

بهترین فعالان اجتماعی ۲۰۱۳ در گفتگویم با کریستین میهر

منبع:بامداد خبر


نهمین دوره مسابقه بین‌المللی انتخاب بهترین فعال آنلاین که هر ساله توسط دویچه‌وله  برگزار می گردد  تا چند روز دیگر و با معرفی بهترین فعالان سال ۲۰۱۳ به کار خود در این دوره پایان خواهد داد . نزدیک به ۹۰ هزار کاربر اینترنت در نزدیک به یک ماه گذشته با مراجعه به سایت مسابقه، بهترین فعالان دنیای مجازی خود را در ۳۴ رشته مختلف انتخاب کردند و حال در دوروز پایانی این رقابت هیئت داوران در نشستی دوروز در برلین برنده نهایی بخش های مختلف را مشخص می کنند.
در گفتگویی که چندی پیش با آرش آبادپور (کمانگیر) یکی از اعضای هیئت داوران انجام شد در خصوص چگونگی و کیفیت مسابقه دویچه صحبت کردیم و حال در گفتگو با کریستین میهراز اعضا گزارشگران بدون مرز و یکی دیگر از اعضای هئیت داوران در خصوص چگونگی رای گیری هیئت داوران صحبت کردیم که در ادامه خواهید خواند.
 آغاز رای گیری هیئت داوران
کریستین میهر در خصوص تاریخ و چگونگی اعلام نتایج این دوره مسابقه دویچه به بامداد خبر می گوید :هیات داوران در روز های چهارم و پنجم ماه می یعنی امروز و فردا در خصوص کاندیداها با هم شور می کنند  و نتایج  مسابقه در روز هفتم می ساعت دوازده ظهر به وقت اروپای مرکزی به صورت آنلاین و در بعدازظهر همان روز در کنفرانس اینترنتی در برلین اعلام می شود.
 معیار انتخاب بهترین فعالان
کریستین میهر در خصوص رای گیری مسابقات Bobs، کیفیت و معیار انتخاب هیئت داوران و تاثیر نتایج رای گیری عمومی در انتخاب نهایی برگزیدگان با بیان اینکه ” نتیجه رای گیری عمومی من را شخصا تحت تاثیر قرار نمی دهد” گفت: معیار های هیئت داوران در هر بخش متفاوت است. مثلا در بخش “Best Innovation” خیلی مهم است که نامزد این بخش از نظر تکنیکی و اجتماعی نوآور باشد. و در بخش “Global Media Forum” بایستی نامزد بخصوص یک ارتباط هوشمندانه با موضوع فروم مدیای گلوبال برقرار کند. به بیان بهتر باید بگویم معیارهای انتخاب،  نگاه فنی و تکنیکی است که در اثر کاندیداها اعمال شده  است.معیارهایی که به کارگیر آن باعث اثرگذاری بهتر این وبلاگها به دیگر وبلاگها و فعالیتهای دیگردنیای مجازی شده است.
پروژه خوب پروژه ای در راستای آزادی اطلاعات است
کریستین میهر ضمن  بیان اینکه “برای هیئت داوران مهم است تا در غالب رای گیری یک دیدگاه را معرفی کنند که معنای یک پروژه برای آزادی اطلاعات و رسانه را برجسته کند” در خصوص میزان رشد خلاقیت و بسترهای لازم برای بروز خلاقیت در این دوره مسابقات گفت:من شخصا برای نخستین بار است که در هیات داوران حضور دارم و پیش از این همکاران من در هیات داوران بودند. اما من مدت طولانی است که Bobs را دنبال می کنم و به عنوان یک ناظر هر سال با پروژه های بسیار جالب و نوآورانه به وجد می آمدم. به نظرم میزان خلاقیت و انتخاب موضوعات بسیار عالی است بطوریکه که همین افزایش کاندیداهای شرکت در این دوره نشان  از افزایش خلاقیت فعالان عرصه مجازی می دهد.
فضای عمومی برای کنشگران مصنونیت به ارمغان می آورد
میهر در خصوص تاثیر شرکت در این مسابقه وهمچنین جمع اوری فعالان عرصه مجازی از کشورهای مختلف در کنار یکدیگر می گوید:تجربه ما نشنان می دهد که حتی در نظام های دیکتاتوری, فضای عمومی برای وبلاگ نویسان و کنشگران و ژورنالیست ها تحت تعقیب و در خطر, مصونیت به ارمغان می آورد. به همین خاطر تنها نامزدی برای یک بخش می تواند باعث تشویق این همکاران در سرزمین های که شرایط سختی از نظر آزادی رسانه دارند شود.
راهکارهای آزادی دسترسی به اطلاعات
کریستین میهر در خصوص چگونگی عبور از سانسور و راهکارهای مقابله با سانسور می گوید: در سطح کنشگران و یا حتی تک تک کاربران, امکانات تکنیکی روز این امکان را ایجاد نموده است که کاربران سانسور ها را پشت سر گذارند. به همین خاطر به طور ویژه خوشحال هستم از اینکه Bobs امسال با Psiphon همکاری می کند تا ایرانی ها و چینی ها بتوانند در این رای گیری ها شرکت کنند و حتی فراتر از آن به اینترنت آزاد دسترسی داشته باشند. اما متاسفانه در نهایت سانسور و محیط آن یک بازی موش و گربه است با ارگان های سانسورچی. متاسفانه غالبا سیستم های سانسور و نظارتی از کشور های غربی مثل آلمان و فرانسه به دیکتاتور ها تحویل داده می شود. به همین خاطر ما در سطح سیاسی تلاش می کنیم تا این فن آوری ها صادر نشود.

محدودکردن آزادی مطبوعات، عامل فقر و فساد

منبع:بامداد خبر


 کمیته سیاست‌گذاری بانک جهانی روز شنبه متنی پیشنهادی را تصویب کرد که بر اساس آن تا سال ۲۰۳۰ میلادی فقر در جهان ریشه‌کن شود. بر طبق برآوردهای بانک جهانی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر در جهان با درآمد کمتر از ۱.۲۵ دلار در روز در فقر شدید به سر می‌برند. که با راه‌کاری کمیته سیاست‌گذاری بانک جهانی می‌توان این رقم را تا ۱۷ سال دیگر به صفر نزدیک کرد.
علل اصلی فقر در جهان و میزان فراوانی فقر
موانع موثر فقر را می‌توان توزیع نامناسب منابع، کمبود نیروی متخصص، عدم امنیت شغلی، عدم توجه به حقوق مدنی افراد جامعه، نبود نهادها و انجمن‌ها، نبود بستر مناسب برای تقویت جامعه مدنی، رانت خواری و فساد اداری، نبود تولید کافی دانست که شاید بتوان سه عامل رانت‌خواری و نبود تولید کافی و نبود بسترهای لازم برای شکل‌گیری جامعه مدنی را از دلایل مهم فقر در جهان امروز دانست. آخرین آمارهای شاخص‌های توسعه جهانی تنظیم شده نشان می‌دهد میزان افراد درگیر با فقر شدید بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۰ مربوط به کشورهای در حال توسعه و هم‌چنین آفریقا و آمریکا لاتین و منطقه کاراییب است. بر طبق همین آمار‌ها این ارقام طی ۳ دهه گذشته در این کشور‌ها کاهش چشم‌گیری داشته و ظاهرا با ورود به هزاره جدید شدید‌ترین مراحل مواجهه با فقر را پشت سر گذاشته‌اند.
را‌ه‌بردهای اصلی کاهش فقر در جهان
در میان راه‌کارهای موثر برای کاهش فقر در جهان، پنج راه‌برد اصلی برای مبارزه با فقر، رشد اقتصادی، بازتوزیع درآمد، کمک‌های خارجی، کنترل جمعیت و آزادی مطبوعات است.
رشد اقتصادی: یکی از راه‌بردهای محوری در کاهش فقر تلاش در جهت رشد اقتصادی ثابت در یک کشور است. رشد اقتصادی از طریق جذب سرمایه‌گذاری، انباشت سرمایه انسانی و استفاده بهینه از منابع قابل دسترسی است. مثال‌های فراوانی از تجربه کشورهای دیگر در این زمینه موجود است که از جمله آن تجربه منطقه آسیای جنوب شرقی در نیم قرن گذشته و تجربه تحسین برانگیز چین و هند در یکی دو دهه اخیر، توجه به تجربه اخیر برزیل و مکزیک نیز از این نمونه‌ها است. 
آزادسازی اقتصادی و راه‌بردهای توزیع: با وجود اهمیت کلیدی رشد اقتصادی در کاهش فقر، باید دید که چه میزان از ثروت حاصل از بزرگ‌تر شدن کیک اقتصاد نصیب فقرا می‌شود. از همین رو گروه دیگری از کار‌شناسان معتقدند که راه‌برد دومی نیز باید به صورت مکمل در نظر گرفته شود تا ثروتمندان بار بزرگی از کمک‌های مورد نیاز برای بهبود زندگی فقرا، از قبیل ساخت مدارس، مراکز درمانی و مراکز خدماتی و امدادی را بر عهده بگیرند. بر این اساس، رشد سریع اقتصادی، اگر با سیاست‌های بازتوزیعی مناسبی نیز همراه باشد، می‌تواند به خوبی در جهت کاهش فقر موثر باشد. البته، باید توجه داشت اگر مالیات بر ثروت بیش از حد بالا باشد، می‌تواند انگیزه‌های پذیرش ریسک و سرمایه‌گذاری را کاهش داده یا به خروج سرمایه از کشور منجر شود و در نتیجه، فرآیند رشد اقتصاد را کند نماید؛ بنابراین برای حداکثر کردن منافع جامعه، باید به دقت بین منافع ثروتمندان و فقرا توازن برقرار شود. هم‌چنین یکی دیگر از رویکردهای مهم در کشورهای موفق، آزادسازی اقتصادی و تقویت بنیاد‌های خصوصی در این کشورها است. زیرا وجود ساختارهای مالی دولتی در کشورهای فوق پیش از این مانع توزیع ثروت در بین همه افراد و به تبع آن بروز پدیده رانت‌خواری و فساد مالی در این کشور‌ها بوده است. بنابراین آزادسازی اقتصادی نیز یکی از عوامل مهمی است که توسط بانک جهانی مطرح گردیده است.
کمک‌های گسترده خارجی: تجربه بانک جهانی در این سال‌ها نشان داد می‌توان از طریق اختصاص کمک به کشورهای در حال توسعه به کاهش فقر کمک نمود. اما نکته مهم بسترهای توزیع این کمک‌ها است، به‌طوری‌که تا پیش از این، کمک‌ها معمولا به مسوولان کشورهایی اختصاص می‌یافت که خود مانعی بزرگ برای توزیع ثروت در کشور بودند. از این رو بانک جهانی با توجه به تجربه خود، راه‌کار موثر اختصاص این کمک‌ها را بنگاه‌های خصوصی می‌داند.
راه‌برد کنترل جمعیت: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های خانواده‌های فقیر این است که نسبت به خانواده‌های ثروتمند فرزندان بیشتری به دنیا می‌آورند و این موضوع در فقیر ماندن آن‌ها موثر است. تعدادی از کار‌شناسان بر این باورند که حکومت‌های محلی باید با به کارگیری ابزارهای مناسب، برای اثرگذاری بر میزان زاد و ولد در خانواده‌های فقیر وارد عمل شوند. این ابزار‌ها می‌تواند شامل طیفی از سیاست‌های تشویقی و آموزشی و توزیع رایگان ابزار‌ها و داروهای ضد بارداری، تا اعمال محدودیت قانونی بر تعداد فرزندان خانوار دانست.
آزادی مطبوعات: بر طبق گزارش خانه آزادی میزان دسترسی به اطلاعات یکی از معضلات کشورهای در حال توسعه است ولی ارتباط مابین آزادی مطبوعات و فقر اقتصادی چیست؟ بخش اعظمی از پاسخ به این سوال به فساد و مبارزه با آن ربط پیدا می‌کند. برای مثال، مطالعات بانک جهانی نشان می‌دهند که هر چه سطح آزادی مطبوعات در یک کشور بالا‌تر باشد، کنترل روی فساد بیشتر بوده و بنابراین منابع اندکی که موجود است به سوی موضوعات اولویت‌دار توسعه منعطف می‌شوند. 
مطبوعات آزاد نه تنها مجرایی برای ابراز افکارند، بلکه سرچشمه‌ای برای مسوولیت، وسیله‌ای برای مشارکت مدنی، و سدی در مقابل فساد مقامات دولتی نیز می‌باشد. مطبوعات آزاد در ضمن به ایجاد نهادهای موثر‌تر و قوی‌تر کمک می‌کنند. رسانه‌های گروهی در کشورهای فقیر، به علت اینکه شفافیت و مسوولیت را در حوزه‌های دولتی و خصوصی پرورش می‌دهند، به تدریج به عنوان یک «عامل مثبت توسعه» تشخیص داده می‌شوند که می‌توانند به بهبود یافتن مسوولیت دولت‌ها و استفاده موثر‌تر از منابع کمک کنند.

جزییات مسابقه انتخاب بهترین فعالان آنلاین دویچه‌وله در گفتگو با آرش آبادپور

منبع: بامداد خبر


عبدالرضا احمدی-مهدی وزیرینهمین دوره مسابقه بین‌المللی انتخاب بهترین فعال آنلاین که هر ساله توسط دویچه‌وله برگزار می‌شود امسال نیز از تاریخ سوم اپریل (۱۴ فروردین) تا هفتم ماه مه (۱۷ اردیبهشت) در حال برگزاری است. برگزارکنندگان این مسابقه هدف از اجرای این مسابقه را «پشتیبانی از آزادی بیان و عقیده» اعلام کرده‌اند. کاربران اینترنت می‌توانند با مراجعه به سایت مسابقه، بهترین فعالان دنیای مجازی را در ۳۴ رشته مختلف انتخاب کنند. گابریل گوزانس، مدیر پروژه The Bobs نیز اظهار می‌دارد: «تحولات اقتصادی و اجتماعی، حق آب، حقوق زنان و مقابله با فیلترینگ، این‌ها بخشی از موضوع‌هایی هستند که نمایندگان خود را در میان نامزدهای مرحله ‌نهایی دارند.»
برای شناخت بهتر با این مسابقه و چگونگی انتخاب نامزدها و برگزیدگان گفتگویی داشتیم با آرش آبادپور (کمانگیر) که در ادامه خواهید خواند. آرش آبادپور وبلاگ‌نویس و یکی از اعضای هیأت داوران این دوره مسابقه بهترین فعال آنلاین در گفتگو با بامدادخبر ضمن مثبت ارزیابی کردن این مسابقه آن را یکی از عواملی دانست که می‌توانند باعث کنش‌گری موفق‌تر در عرصه مجازی گردد.
ایجاد رقابت و آشنایی این کنش‌گران با یکدیگر یکی از اهداف اصلی این مسابقه است
مسابقه دویچه‌وله را می‌توان یکی از منحصر به فردترین مسابقه در دنیای مجازی معرفی کرد که امکان رقابت بین کنش‌گران زبان‌های مختلف و رشته‌های متنوع را فراهم کرده است اما هدف برگزارکنندگان این مسابقه چیست و این مسابقه در این سال‌ها چه میزان در بهبود کیفیت وبلاگ‌نویسی تاثیرگذار بوده است؟
آرش آباد‌پور در این خصوص می‌گوید: «به نظرم در نگاه اول وبلاگ‌نویسی را نمی‌توان به مسابقه گذاشت چون هر آدمی وبلاگش را دارد و در آن مطالبش را منتشر می‌کند ولی می‌توان این مسابقه را به عنوان یک برنامه دید همان‌طور که من هم به آن نگاه می‌کنم. به این صورت که ما فضای عمومی داریم که افراد در آن وبلاگ می‌نویسند و یا در شبکه‌های اجتماعی مطالب خود را به اشتراک می‌گذارند. فصل مشترک این فعالان تولید و پخش محتوای در فضای مجازی است. حال هدف این برنامه معرفی مجموعه از فعالیت‌های شاخص‌تر در مجموع این فعالیت‌ها است تا از این راه این افراد شاخص را بیشتر به کاربران نشان دهد و از طرفی این برنامه سعی دارد رقابتی را ایجاد کند که در این اثنا این فعالان هم بیشتر یکدیگر را بشناسند و هم کیفیت محتوای مطالب خود را ارتقا دهند. این برنامه هم‌چنین امکان ایجاد ارتباط بین این کنش‌گران را که در زبان‌های مختلف فعالیت می‌کنند ایجاد می‌کند. این برنامه برای من به عنوان داور و یا مخاطب نیز این سود را دارد که ببینم گذشته از چند وبلاگ نام‌آوری که همه می‌شناسیم چه کاربران گسترده‌ای داریم که در شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ مشغول فعالیت هستند.»
چگونگی انتخاب نامزدها
نامزدهای هشتمین دوره این مسابقه  از میان ۳۲۰۰ پیشنهاد دریافت شده توسط هیأت داوران انتخاب شدند . ۱۸۷ وبلاگ، وب‌سایت، کانال ویدئویی و کمپین اجتماعی بعد از انتخاب هیأت داوران توانستند به مرحله نهایی این مسابقه راه‌ پیدا کنند. در خصوص آمار شرکت‌کنندگان، میزان استقبال فعالان و چگونگی انتخاب کاندیداها در این دوره آقای آبادپور می‌گوید: «اینکه دقیقا چه تعدای نامزد این مسابقه شده‌اند اطلاعاتی است که تنها در اختیار گردانندگان وب‌سایت دویچه‌وله است. اما آنچه من به عنوان یکی از داوران می‌بینم تعداد نامزدهایی است که توسط سایت به ما اعلام می‌شود که امسال بیش از ۴۲۰۰ وبلاگ، وب‌سایت و یا پروژه کاندیدا شدند و بعد از این اعلام اولیه داوران هر کدام از این نامزدها را از حیث نوع فعالیت، مدت فعالیت، روش فعالیت‌شان و اینکه توسط چند کاربر نامزد شده‌اند ارزیابی می‌کنند و با مقایسه این وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی با توجه به عواملی که گفته شد، لیست نهایی نامزدان را انتخاب می‌کنند که امسال هیأت داوران ۳۶۴ نامزد مرحله نهایی را بعد از مدت‌ها بحث و بررسی مشخص کرد.»
آرش آبادپور، عضو هیات داوران مسابقه بهترین فعال آنلاین دویچه‌وله
آرش آبادپور، عضو هیات داوران مسابقه بهترین فعال آنلاین دویچه‌وله
او ادامه می‌دهد: «این نامزدها بعد از انتخاب در شش بخش عمومی “بهترین فعال اجتماعی”، “بهترین نوآوری”، “بهترین خلاقیت آنلاین”، “بهترین جایزه گزارشگران بدون مرز” و “بهترین جایزه اجلاس رسانه‌ها” و هم‌چنین در دو بخش “بهترین وبلاگ در هر زبان” و “بهترین شخص برای دنبال کردن” معرفی می‌شوند تا توسط حامیان خود رای جمع‌آوری کنند. در این دوره خوشبختانه فهرست شرکت‌کنندگان از سال گذشته بیشتر بود و نکته جالب این دوره حضور وبلاگ‌نویسان افغان بود.
 هر ۲۴ ساعت یک رای
شیوه رای‌گیری این مسابقه شاید یکی از بحث برانگیزترین قسمت‌های این مسابقه است به طوری‌که هر کاربر می‌تواند هر ۲۴ ساعت در این رای‌گیری شرکت کند، رای قبلی را تجدید یا به کاندیدای دیگر رای دهد اما هدف دویچه‌وله از اعمال چنین سیستم رای‌گیری چیست؟
آرش آباد پور می‌گوید: «اولا این شیوه‌ای نیست که تنها دویچه‌وله از آن بهره بگیرد و در یک جستجوی اینترنتی در‌می‌یابید که این هم یکی از شیوه‌های مرسوم رای‌گیری اینترنتی است. اما برداشت من از این رای‌گیری این است که هدف اول ارزیابی کمیت افرادی است که برای‌شان وبلاگی اهمیت دارد و ثانیا ارزیابی کیفیت و اهمیت این وبلاگ یا شبکه اجتماعی نزد هوادارانش است. خیلی از آدم‌ها خواننده یک وبلاگ هستند و یک بار در رای‌گیری ممکن است این علاقه را بروز دهند اما اینکه چه میزان این وبلاگ برای‌شان اهمیت دارد و چه میزان محتویات این وبلاگ‌ها اهمیت و مطالبه شخص است چیزی است که با تکرار حضور در رای‌گیری می‌توان آن را نشان داد. من چنین منطقی را برای این سیستم رای‌گیری می‌بینم و به نظرم هم منطق درستی است.»
 کمپین نه به حجاب اجباری به عنوان نامزد بخش بهترین فعال اجتماعی
 در فهرست نهایی نامزدها، “کمپین نه به حجاب اجباری“ به عنوان یکی از نامزدهایی است که توانسته تنها کاندیدای فارسی‌زبان در بخش بهترین فعالیت اجتماعی باشد. آرش آبادپور در خصوص انتخاب این کمپین می‌گوید: «این کمپین از طرف کاربران چندین بار نامزد شده بود و این به آن معنی است که تعدادی از کاربران موضوع مورد بحث این کمپین را مهم دانستند. علاوه بر آن کمپین مورد استقبال بود یعنی در صفحه فیس‌بوکی این کمپین نزدیک به ۴۰ هزار کاربر فعالیت آن را دنبال می‌کنند که این میزان نشان‌دهنده محبوبیت و استقبال این کاربران از موضوع این کمپین است. علاوه بر این موضوعی را مطرح می‌کند که در جامعه ایران اهمیت دارد و زبانی که از آن استفاده می‌کند و نوع برخوردی که از آن بهره می‌گیرد برخورد مسالمت‌آمیز انتقادی است که نکتهٔ مثبتی است. مجموع این عوامل باعث انتخاب این کمپین در بخش بهترین فعالان اجتماعی گردید.»
رقابت خلاقانه ملاک انتخاب است
شاید یکی از نقایص این مسابقه آن باشد که ما بلاگرها و اکتیویست‌های دیگر کشورها را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم که آن‌ها چه کارهای ارزشمندی را انجام دادند و چقدر در این بحث فضای مجازی پیش‌رو هستند و از طرفی این امر برای دیگران هم در قبال فعالان ایرانی وجود دارد پس در این رقابت طرفدارن هر وبلاگ باید به وبلاگ کشور خود رای دهند که این با توجه به میزان دسترسی به اینترنت در هر کشور و مسایل دیگر کمی غیرعادلانه به نظر می رسد،
آرش آبادپور در این خصوص می‌گوید: «من از لفظ عادلانه استفاده نمی‌کنم، اما به وضوح یک تفاوت بزرگ بین فضای آنلاین ایرانی و فضاهای آنلاین کشورها و زبان‌های دیگر وجود دارد. به‌طور خلاصه، فضای وب ایرانی خمود است. ساکت است. به قولی ساکت شده است. ما کارهای خلاقانه کم داریم. وبلاگ‌های‌مان به سمت موضوعات کم‌خطرتر رفته‌اند. این‌ها البته کاملا تحت تاثیر شرایط اجتماعی و سیاسی و وضعیت دسترسی به اینترنت در ایران است. من این اتفاق را نگران‌کننده می‌بینم. اگر نتوانیم از این وضعیت بیرون بیاییم در اینترنت «جهان‌سومی» خواهیم شد. این اتفاق خوشایندی نیست.»

رانت‌خواری عامل فروپاشی سیاسی است

منبع:بامداد خبر

دبیرکل سازمان ملل،‌ بان کی مون در سخنرانی خود در روز جهانی مبارزه با اختلاس و فساد مالی در پیامی از مردم خواست «تا در این امر خطیر جهانی با دولت‌های خود همکاری داشته باشند». وی در پیام خود به «مضررات این نقص جوامع مالی برای اقتصاد داخلی کشورها و تاثیرات منفی آن بر رونق جهانی اقتصاد اشاره کرده است. در این پیام آمده است که مبالغ اختلاس شده به راحتی می‌تواند برای ایجاد محیط کاری و کیفیت تجهیزات مراکز صنعتی برای حفظ محیط زیست استفاده شود».
اما رانت‌خواری چیست؟ زمینه‏های بروز رانت و چگونگی پیدایش رانت‏خواران و زیان‌های رانت‏خواری کدام است؟ رابطه رانت سیاسی با رانت اقتصادی چیست؟ چه عواملی باعث گردیده است کشورهای در حال توسعه دچار فساد مالی لجام‌گسیخته باشند و نسبت این فساد مالی در پایداری حکومت‌ها چیست؟
رانت‌خواری و زمینه‏های بروز رانت
رانت، فعالیتی بدون مولد اقتصادی، کم‌زحمت و پر سود که توسط فرد یا گروهی خاص که از وجود زمینه‏های رانت مطلع‌اند به دست می‌آید. در رانت‌خواری، شخص یا گروهی صاحب نفع، در صدد تحصیل سود است حتی اگر این سود برای جامعه هزینه‌آور باشد.
اما در خصوص زمینه‌های بروز رانت می‌توان ساختار و مقررات رایج در جامعه، ضعف یا ابهام در قوانین، عدم برخورد قاطع دستگاه‏های نظارتی و قضایی با مفسدان، حضور دولت در مسائل کلان اقتصادی، نبود فضای آزاد سیاسی و… را از عوامل مهم و اساسی در پیدایش رانت به حساب آورد.
چگونگی پیدایش رانت‏خواران
در خصوص چگونگی پیدایش رانت‏خواران باید گفت رابطه انسان و فساد مالی در بیشتر اوقات راهی برای عبور از چالش‌های اقتصادی است، چالش‌هایی که تمام افراد به نوعی با آن درگیرند. در چنین شرایط رانت‏خواران برای تصاحب امتیازنامه‏های انحصاری مانند دریافت مجوز موردی برای سهمیه‏های وارداتی، صدور کالا، توزیع اختصاصی‏سازی منابع و صنایع دولتی… به رانت‌خواری اقدام می‌کنند.
هم‌چنین سرچشمه سیاسی رانت‌خواری را در حکومت و دولت‌ها می‌توان از تمرکز قدرت در بین افرادی خواص ناشی دانست؛ به طوری‌که این افراد برای حفظ قدرت خود و گسترش شبکه نظارتی خود زمینه را برای بروز رانت ایجاد می‌نمایند.
زیان‌ها و آثار مخرب رانت‏خواری و رابطه رانت سیاسی با رانت اقتصادی
آثار توسعه فرهنگ رانت‌خواری در یک جامعه می‌تواند باعث آثار «مخرب اقتصادی، ایجاد تبعیض، اتلاف وقت، بدبینی و تنش‌های سیاسی در جامعه» گردد. به گفته کار‌شناسان، رانت‌خواری یکی از عوامل رکود اقتصادی است زیرا رانت‌خواری «انگیزه کارآفرینی، تولید واقعی و ارج گذاشتن به خلاقیت در جامعه» را از بین می‌‏برد و سبب می‌گردد با گذشت زمان، رانت به نوعی فرهنگ تبدیل می‌‏شود.
رانت‌خواری موجب سرگرم ‏شدن نیروی انسانی به کسب رانت و بازماندن از کارآفرینی، پایین آمدن انگیزه تولید، کاهش بهره‏وری، افزایش تورم، توسعه ماتریالیسم اخلاقی، تضاد طبقاتی و دو قطبی شدن جامعه، گسترش بی‌عدالتی، فرار سرمایه‌های داخلی، ناامنی در بخش تولید، رشد فعالیت‌های ناسالم و گرایش سرمایه‏‌ها به بخش‌های خدماتی و واسطه‏گرایانه و دلالی است.
تحولات خاورمیانه مانند فرایند تونس و لیبی نیز نشان می‌دهد اگر در جامعه‏ای، حجم رانت زیاد شد سیستم اقتصادی دچار فروپاشی می‌‏شود. این بحران‌های اقتصادی یعنی بحران سرمایه‏گذاری تولید و بی‏عدالتی در توزیع درآمد به تدریج به حوزه‏های اجتماعی کشیده می‌‏شود و کم‏کم تبدیل به بحران‌های اجتماعی خواهد شد. در این حال فساد سیاسی کلان در بالا‌ترین سطوح دستگاه سیاسی رخ می‌‏دهد که این امر عامل فروپاشی هرم قدرت سیاسی است.
رانتهای سیاسی از ویژگی‌های بارز نظام‌های سیاسی حامی‌پرور است
علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در ایران، در گردهمایی مبارزه با جرایم اقتصادی گفت: «برخی از جرایم و مجرمان اقتصادی در کشور وجود دارند که با قدرتأهای کشور ارتباط دارند و از رانت اطلاعاتی آنان استفاده می‌کنند و از نفوذ قدرت‌ها برای جرایم اقتصادی بهره می‌گیرند.» وی افزود: «بسیاری از جرایم اقتصادی که بعد سیاسی به خود می‌گیرند از رسانه‌ها برای پیچیده‌تر شدن رسیدگی استفاده می‌کنند و رسانه‌ای شدن را راه فراری برای خود تلقی می‌کنند.»
رانت سیاسی را می‌توان تلاش و رفتار فرد یا گروهی به وسیله اعمال نفوذ سیاسی برای کسب امتیازات و انحصارات اقتصادی یا حفظ آن تعریف کرد. بی‏تردید رانت‏جویی سیاسی با ماهیت نظام سیاسی، فرهنگ جامعه و روابط موجود در قدرت ارتباط نزدیکی دارد. در نتیجه این عوامل، برخی از نظام‌های سیاسی، بستر مناسب برای رانت‏خواری را ایجاد می‌کنند. به طور نمونه در نظام‌های سیاسی کشورهای در حال توسعه شاهدیم بیش از آنکه نیروهای اجتماعی، فرصت رقابت سیاسی و اقتصادی داشته باشند این اشخاص صاحب نفوذ هستند که با روابط سیاسی به رانت‌های اقتصادی دست می‌‏یابند. در این نظام‌ها، حکام مستبد برای تثبیت حکومت خود ناگزیرند رانت‌ها و امتیاز‌ها را به اشخاص صاحب نفوذ واگذار کنند تا پدیده «حامی‌پروری» شکل گیرد. در این وضعیت رهبر یا رهبران برای جذب حامیان قومی، گروه‌های سیاسی، گروه‌های مذهبی و غیره با دادن پاداش‌های اقتصادی و رانت‌های سیاسی به تثبیت شرایط خود کمک می‌کنند.
دولت‌های حامی‌پرور برای تثبیت قدرت سیاسی خود منابع حاصل از درآمد ملی را در جهت منافع خود و یا گروه سیاسی به کار می‌‏بندند. این دولت‌ها سعی می‌کنند تا شبکه‏های ارتباطی خانوادگی و نفوذ سیاسی را به راه انداخته و با توزیع رانت‌ها بین اشخاص با نفوذ و افراد مانند وام‌های طولانی مدت و کم‏بهره و قرارداد‌ها آن‌ها را به خدمت ‏گیرند تا با غلبه روحیه رانتی، رقابت برای رانت و درآمدهای بدون زحمت، از فعالیت تولیدی سبقت ‏گیرد. دولت در این وضیت رانت‌های خود را از طریق صدور پروانه، امتیاز انحصاری در واردات یا صادرات کالا‌ها و محصولات و اعتبارات وام‌ها توزیع می‌کنند.
نگاهی به انواع رانت‌ها
در تقسیم‌بندی رانت می‌توان به سه وجه رانت قضایی، رانت اطلاعاتی، و رانت جهشی قیمتی اشاره کرد.
رانت قضایی زمانی به وجود می‌آید که نهاد قضایی از استقلال رای برخوردار نباشد در این شرایط تخلفات دولتی به جای آنکه در شرایط عادلانه بررسی گردد، معمولن به صورت غیرشفاف و مهم مرتفع می‌گردد.
رانت اطلاعاتی آگاهی از اطلاعات اقتصادی از طریق دست‏یابی زودرس یا خرید این اطلاعات در زمینه تغییرات قوانین و مقررات سرمایه‏گذاری، سود کلانی را برای صاحبان این‌گونه رانت پدید می‌آورد. در چنین شرایطی صاحبان سرمایه به طرف فعالیت‌های اقتصادی کاذب مانند خرید تلفن همراه، اتومبیل، ارز، سکه و ملک می‌روندکه در نتیجه چنین اقدامی سرمایه‏‌ها از بخش توسعه اقتصادی و عمرانی خارج می‌‏شوند.
رانت جهش قیمتی یا تورمی که از تورم قابل پیش‏بینی به وجود می‌آید. «تورم حاصل از کسری بودجه دولت، اعم از کسری آشکار یا پنهان، ابزاری در اختیار گروهی از افراد و شرکت‌ها برای اندوختن مال و ثروت فراهم می‌‏آورد.» خرید تراکم ساختمانی قبل از تصمیم توقف فروش تراکم در مناطقی از شهرداری تهران، خرید قبر قبل از افزایش هزار درصدی و برخی تحولات به نام یکسان‏سازی نرخ ارز از جمله این موارد است.
وجود این رانت‌ها گاهی سبب می‌‏شود که حتی افراد متعهد و مولد جامعه نیز به گروه‏های رانت‏خواری ملحق شوند و دست از تولید بردارند و موجب شوند تا رانت به صورت یک فرهنگ در جامعه وارد شود.
یدالله روزچنگ و مه‌آفرید خسروی نمونه‌های خوبی بر این ادعا هستند؛ یدالله روزچنگ که به عنوان یک اخلال‌گر در بازار ارز ایران شناخته می‌شود به روایت خبرگزاری‌های رسمی ایران، کارآفرین بر‌تر کشور در سال ۱۳۸۶ بوده است و یا مه‌آفرید خسروی یکی از افراد مرتبط با پرونده‌ی فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی که به قول وزیر اقتصاد «قهرمان صنعت و کارآفرین» بر‌تر بوده است.
تراز رانت‌خواری در ایران
بر اساس گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس تا پایان سال ۸۷، ۵۳ پرونده فساد اقتصادی تشکیل و به مقام‌های قضایی ارجاع گردیده است. هم‌چنین رییس پلیس آگاهی از تشکیل ۲۱۸ مورد پرونده اختلاس بانکی در سال گذشته خبر داده است.
موسسه فریز در سال ۲۰۱۳ در آخرین ارزیابی خود ۱۷۷ کشور را بر اساس شاخص «هریتیج» که یکی از شاخص‌های معروف آزادسازی اقتصادی است و بر پایه ده متغیر «آزادی کسب‌وکار، آزادی تجارت، آزادی مالیاتی، مخارج دولت، آزادی پولی، آزادی سرمایه‌گذاری، آزادی تامین مالی، حقوق مالکیت، آزادی از فساد مالی و آزادی نیروی کار» محاسبه می‌شود رتبه‌بندی کرد و رتبه ایران را ۱۶۸ بین ۱۷۷ کشور اعلام نمود.
در این ارزیابی یکی از شاخص‌ها، آزادی از فساد مالی است که نمره ایران در سال ۲۰۱۳ برابر ۱۰ از صد بود که این نمره نشان‌دهنده وضعیت نامساعد سلامت اقتصادی در ایران است. اما چگونه می‌توان از زیر بار رانت‌خواری و فساد اقتصادی در برابر اقتدارگرایی سرسخت و آماده به جنگ حاکم‌‌ رها شد؟ برای این منظور، تنها دو راه‌کار موجودند،‌‌ همان دو راه‌کاری که هر شهروند ناراضی از شرایط حاکم و خواهان تغییر در پیش رو دارد: انقلاب یا اصلاحات.
اما اینکه کدام تجربه خواهد شد و یا می‌شود، انتخابی است که در مقتضیات زمانی خود قابل پیش‌بینی است، اما با توجه به سیاست‌های ناکارآمد اقتصادی، اثر تحریم‌ها در تضعیف قدرت مرکزی می‌توان زمینه‌های بروز یکی از این عوامل را محتمل دانست. شرایطی که می‌تواند توسط تحلیل‌گران استراتژیک در چهارچوب منافع ملی مورد استفاده قرار گیرد.

منابع:
۱) انواع رانت-بهنام ملکی-ص ۲۳
۲) مصاحبه با نشریه «ژورنال دو ایران» – اسدی، جمشید
۳) ریشه فساد و رانت خواری –ص ۱-غلامحسین عبیری
۴) نگاهی به پدیده رانت و رانت جویی در ایران- ص ۴-اسحاقی، حسین
۵) ریشه فساد و رانت خواری –ص ۵-غلامحسین عبیری
۶) آمار سال ۲۰۱۳ موسسه فریز