۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

تحريم و يا شركت مساله اين است


١- مهندسي انتخابات تنها به معني تقلب در انتخابات نيست، تقلب در انتخابات آخرين حلقه از مهندسي انتخابات است، يكي از اهداف مهندسي انتخابات بي شك ايجاد شور و هيجان در مردم است. نقش رسانه ها و جهت دهي به افكار عمومي براي ايجاد مقبوليت و ايجاد شور و مشروعيت دهي به حاكميت ها يكي از اصلي ترين اهدافي است كه ديكتاتورها به دنبال ان هستند. انتخابات اين دوره براي من بسيار شبيه آكادمي گوگوش بود و ارميا شدن يك شب افرادي و احساسات همه اقشار به اين پديده هم در نوع خودش جالب است، اين جمله را از سعيد قاسمي نژاد وام مي گيرم كه در همه جنبش هاي موفقيت آميز تشكلها چهار سال زحمت مي كشند تا در دو هفته انتخابات و احتمالا بعد از به دستاوردي برسند اما در ايران اين روايت معكوس است.

٢- خامنه اي به هيچ عنوان خود را فداي ديگري نخواهد كرد، در سال ٨٨ هم حمايت بي پرده او از احمدي نژاد تنها به خاطر آن بود كه سياستهاي او توسط احمدي نژاد عملي مي شد. براي خامنه اي تحقق اهداف بيش از افراد اهميت دارد، بطور مثال تفاوت رويكرد روحاني و جليلي در مسئله اتمي كه يا بايد بپذيريم اين افراد هستند كه حق انتخاب روش ها را دارند و يا اين خامنه اي است كه روش خود راطي اين دوران تغيير داده است، نمي شود هر دو حالت را پذيرفت، اينكه افراد و جريانها مي توانند در سياست هاي كلان نقش ايفا كنند و يا اين خامنه اي است كه همه سياست هاي كلان را تعيين و عملي مي كند.به همين خاطر فكر مي كنم همانقدر كه جليلي مي تواند برنده انتخابات باشد به همان ميزان روحاني و قاليباف هم برگهاي برنده براي رييس جمهور شدن دارا هستند. 

٣- ديكتاتورها هماره بدنبال ان هستند كه افكار عمومي را با سياست هاي خود همراه سازند و در اين راه از رسانه ها و ابزار هاي مختلف بهره مي گيرند و هر كجا تقابلي بين خواسته حاكميت و مردم رخ دهد همان خواهد شد كه در سال ٨٨ رخ داد، هزينه اي كه تنها مردم بايد ان را متحمل شوند.

٤- هزينه وارد كردن به سيستمها زماني معقول است كه برنامه هاي مدون و تشكيلات و نهادهاي مردمي براي اعمال خواسته به حاكميت طراحي و تمرين شده باشد تا در صورت عملي نشدن تحقق خواسته مردم با تمسك به آن روشها بتوان تغييرات اساسي ايجاد كرد، مشابه آنچه در برمه و افريقاي جنوبي رخ داد.

٥-نگاهي به اتفاقات اخير تركيه كه چگونه مردم از يك فرصت و اشتباه حداقلي دولت فرصتي بزرگ براي تحميل خواسته هاي بزرگ خود به دولت بهره مي برند واينكه چگونه در ايران مردم از اشتباه حداكثري بزرگ دولت همچون آنچه در سال ٨٨ رخ داد نتوانستند حتي فرصت كوچكي ايجاد نمايند باز هم ياد آور سياست زده بودن و احساساتي بودن مردم و نبود جامعه مدني و نبود آموزش براي ايجاد نهادهاي مدني و ضروريت اين مهم است.

٦- بر فرض آنكه امسال هم بين خواست حاكميت و مردم فاصله افتد و حاكميت نتواند افكار عمومي را با خود همراه سازد چه سازو كارهايي براي به كرسي نشاندن حرف مردم ايجاد شده است. آيا شبكه هاي اجتماعي براي تظاهرات كسترده تدبير شده است،آيا ماندن در خيابان تا حصول نتيجه رخ خواهد داد يا بازهم هزينه بر دوش مردم است و اين مردم خواهند بود كه به مصيبت هايشان اضافه خواهد شد.

٧- با زنده بودن و در حصر بودن رهبران يك جنبش چرا بايد رهبري ديگر را براي مطالبات مردم برگزيد چرا آقاياني چون خاتمي و رفسنجاني و مخصوصا خاتمي كه معتقد است تنها در صندوق راي مي توان خواسته ها را محقق كرد اين خواسته را كه موسوي و كروبي كه در سال ٨٨ از حق خود محروم ماندند بايد حداقل دوباره در اين انتخابات كانديد شوند را هيچ گاه مطرح نكرند، تقليل خواسته هاي مردم به آزادي اين دوتن كه طبيعي است بعد از انتخابات مي توانند آزاد شوند هم سوالي است كه بايد حمايت كنندگان راي در سال ٩٢ آنرا مطرح كنند. شركت در اين انتخابات تنها مشروعيت به حاكميت است و طبيعي كه موسوي و كروبي هم اين پيام دريافت خواهند كرد كه مردم بين حاكميت و رهبران جنبش سبز حاكميت را انتخاب كرده اند.

٨- راي دادن و راي ندادن هر كدام هزينه و فايده اي دارد كه تنها با تداوم و استمرار و پايداري به تحقق دموكراسي مي انجامد.

٩- بيش از تاييد هاشمي و خاتمي بايد ديد كه موسوي و كروبي از كدام يك از كانديداها حمايت مي كنند، تنها حمايت انهاست كه مي تواند مشروعيتي بر شركت در انتخابات ٩٢ باشد، به جرات مي توان گفت در هيچكدام از كانديداها عملي كه نشان از مردمي بودن باشد وجود نداشته و تنها سخناني توسط برخي طرح گرديده است.

١٠- سال ٨٨ نمايندگان مطالبات مردم مشخص شده است و حال تحريم مي تواند ادامه پروژه باشد كه ناتمام مانده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر