۱۳۹۱ خرداد ۱, دوشنبه

گفتگویم با تقی رحمانی: رابطه با اسرائیل در گرو تشکیل دولت فلسطینی است

منبع :بامداد خبر


بامداد خبر- عبدالرضا احمدی: منافع ملی ،نفت ،رابطه با اسرائیل و تعیین مبانی سیاست خارجی را می توان از جمله  تقی رحمانیمسائلی  دانست که همواره باید به آن توجه ویژه داشت تا با ارائه راهکارهای موثر در خصوص این موارد بتوان طرحی را شکل داد که هم به منفعت ایران بی انجامد و هم به تثبیت صلح در خاورمیانه .گفتگویی که در ادامه می خوانید گفتگو با تقی رحمانی ،روزنامه‌نگار، نویسنده، ، فعال سیاسی و عضو شورای فعالان ملی مذهبی است .
تقی رحمانی در این گفتگو به مفاهیم “منافع ملی”،”چگونگی رابطه با اسرائیل “،”مبانی سیاست خارجی” و “چگونگی استفاده از نفت” پرداخته است.
مفهوم منافع ملّی چیست؟
منافع ملی در خصوص” رابطه دولت و ملت” تعریف می شود.با توجه به این رابطه ممکن است دولت هایی بوجود آیند که الزاما نماینده همه مردم خود نباشند که در نتیجه وقتی صحبت از منافع ملی می کنند به قطع نمی توانند همه اقشار و مردم را شامل گردند .اما در دولت و ملت مدرن که حاکمیت ملی نماینده مردم است وقتی صحبت از منافع ملی می شود بیشترین نفع مردم در ارتباط با روابط و سیاست خارجی لحاظ می گردد و از آنجا که سیاست خارجی با سیاست داخلی در ارتباط است دولت هم نماینده مردم تلقی می شود.که این را می توان مراد منافع ملی دانست ولی همانطور که گفتم از آنجا که همه دولتها الزما نماینده کل مردم نیستند در نتیجه وقتی صحبت از منافع ملی می کنند عمدتا منافع حکومت شوندگان و اقلیتی از مردم که با این دولت در ارتباط است و حامی دولت هستند را در نظر می گیرند.
.
منافع واقعی یک ملت چگونه تامین می شود ؟
از آنجا که در روابط اجتماعی یک ملت اقشار متفاوت به میزان قدرت و ثروت و امکاناتی که دارند از منافع متفاوتی برخوردارند تامین منافع برابر یک ملت غیر ممکن است.اما در یک نسبیت کلی هرگاه یک ملت در برابر ملت های دیگر بتواند منافع ملی اش تامین گردد و در عین حال این منافع طوری در بین ملت تعریف یا تخصیص داشته باشد که اقشار متفاوت مردم از آن بهره مند گردند تا حدی این مراد حاصل شده است.
به طوری کلی منافع ملی به میزان دموکراتیک بودن حکومت ها ومدل حکومت و ساختار  ونحوه  تقسیم قدرت است که منافع ملی را می توان تعریف کرد و در سطح بین ملتها اگر حاکمیتی دموکرات بتواند این منافع را برای ملت خود به ارمغان بیاورد با اینکه بین همه اقشار ملت بطور برابر هم تقسیم نگردد اما یک اعتبار و اقتدار به هر فرد در سطح جهانی می دهد. نمونه خوب آن آمریکاست که با توجه به جامعه مدنی قوی و نهاد های دموکراتیک در سطح جهان اگر چه همه افراد با توجه به سطح امکانات و روابط خود بهر های متفاوت از این منافع می برند اما در یک سطح کلی یک اقتدار و قدرت را به عنوان شهروند آمریکایی بدست می آورند
منافع ملی در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران چیست و چه منفعتی برای شهروندان ایرانی دارد؟
جمهوری اسلامی خود را پایبند به یک سری از اهدافی کرده که در متن قانون نیز به آن اشاره کرده است. جمهوری اسلامی خود را پایبند می داند که از جنبش های آزادی بخش علیه استکبار و استعمار حمایت کند و به گونه ای از منافع آنان حمایت کند. بطوریکه  این حمایت را در راستای منافع خود جمهوری اسلامی میداند و مبارزه با ظلم را از اهداف اصلی خود می داند.از این رو با توجه به این تعریف و هدف در سیاست خارجی  ،جمهوری اسلامی برای خود یک عمق استراتژیک را تعریف میکند که برای دستیابی به آن نیاز به هزینه کردن است و اگر نتواند از منابعی دیگر این هزینه را را تامین کند خود بخود یک بار اضافی و یک سری فرصت ها را از مردم خود می گیرد .بطور مثال آمریکا کل کره زمین را حوزه قلمرو امنیت ملی خودشان  می دانند یا کنترل نفت جهان را حوزه قلمرو خود می دانند .حال هر کشوری که بخواهد با این سیاست آمریکا مقابله کند یا باید ثروتی به اندازه آمریکا داشته باشد یا نفوذی اندازه خود امریکا داشته باشد و حال اگر کشوری چنین توانی را نداشته باشد و از طرفی وارد مصاف با امریکا شود باید بخشی از منافع و امکاناتی را که باید برای مردم خودش هزینه کند را صرف این رویارویی کند تا بتواند جلوی نفوذ امریکا را در منطقه ای که مورد نفوذ خود تعریف کرده بپردازد.یا مثلا ایران از لبنان تا افغانستان را منطقه قلمرو قدرت ملی خود تعریف کرده است و این امر باعث می گردد که با سیاست امریکا یا اروپا در این خصوص تنش ایجاد نماید بطوریکه برای هزینه مقابله این تنشها فرصت های برای تولید علم ،بدست آوردن تکنولوژی و نیروی انسانی و فرصت های که مار ا می تواند تبدیل به قدرت اقتصادی نماید به خطر اندازد.از طرفی از آنجا  که در سطح داخلی بخش های از حقوق ملت خود را نادیده گرفته است بخصوص بعد از اتفاقات سال ۸۸ به قطع چنین هزینه هایی و فرصت سوزی هایی نه تنها به نفع ملت نیست بلکه به نوعی پایمال کردن حقوق مردم ایران نیز می باشد.
 در دوارن بعد از گذار چه تعریفی باید از منافع ملی ارائه دهیم که بتواند همه اقشار را از آن منتفع سازد؟
به نظرم دموکراسی ملی براساس توسعه پایدار و جامعه مدنی بدنبال این است که همه اقشار باید آرام آرام در جهت حقوق برابر قرار گیرند با این نگاه سیاست خارجی باید در راستای توسعه پایدار قرار گیرد و باید با جهان شعاری بر اساس دوستی و صلح بدهیم و در منطقه از تنش زدایی حمایت کنیم و در داخل هم از سیاست آزادی و توسعه جامعه مدنی حمایت کنیم .
منافع ملی ایران در دوران بعد از گذار چه چالشهایی را خواهد داشت؟و مسائلی مانند اسرائیل،فلسطین، چه جایگاهی را خواهند داشت؟
در خصوص دولت اسرائیل و مردم آن باید به ایده یک سرزمین بزرگ پایان دهند و تا این اتفاق نیافتد منطقه هیچگاه به آرامش نخواهد رسید و تا در منطقه آرامش بوجود نیاید بر امنیت ما هم اثر می گذارد ،ولی اینکه ما مستقیم باید در مسئله اسرائیل دخالت کنیم خیر اینطوری نیست بلکه این خود فلسطینیان هستند که باید  در این خصوص تصمیم بگیرند اما جهان هم باید به اسرائیل فشار بیاورد که صلح را بپذیرد تا کل منطقه آرام گیرد.
همچنین من به عضوی از یک جریان سیاسی در خصوص چگونگی برخورد با اسرائیل و فلسطین بر طبق منفعت ملی می توانم این توصیه را به حکومت  بکنم که اگر یک دولتی در ایران مسقر شود مطابق منافع ملی خودش باید رابطه خود را با اسرائیل و آمریکا تعریف کند و این سیاستی است که باید در مجلسی که نمایندگان آن به شیوه های دموکراتیک توسط مردم انتخاب شده اند تعیین شود هرچند ممکن است در آن وقت با شرایط موجود اقتضا به رابطه بکند و یا موقعیتی پیش آید که چنین نباشد.
اما از آنجا که معتقدم که اگر اسرائیل حاضر به پذیرش دولت فلسطین نشود خاورمیانه همچنان ملتهب خواهد شد و مردم من هم از این التهاب رنج خواهذد برد توصیه من به هر دولتی این است که ضمن پذیرش صلح با اسرائیل به اسرائیل هم فشار آورد تا در کنار حفظ امنیت اسرائیل دولت فلسطین هم به رسمیت شناخته شود یعنی همان قطعنامه های سازمان ملل و قرار کمپ دیوید و اسلوب که این باعث می گردد ما در منطقه به یک ثبات کلی برسیم و وارد یک سیاست صلح و آرامش شویم ولی اگر فلسطین را کنار بگذاریم صلح خاورمیانه بوجود نمی اید و ما هم از آن رنج خواهیم برد.
منتهی همانطور که گفتم دولتی که در ایران بوجود می اید در هر دوره ای باید مطابق منافع ملی خود رفتار کند که می تواند شکلی متفاوت داشته باشد.
 شهروندان ایرانی بسیاری خویشاندان ساکن اسرائیل دارند. معبد بزرگ آیین بهایی نیز که پیروان زیادی در ایران دارد در اسرائیل است. آیا در کنار تسهیلِ سفر ایرانیان به عراق برای زیارت عتبات عالیات و دیدار خویشاوندان ساکن عراق، دستگاه سیاست خارجه دولت ایران باید شرایط مسافرت ایرانیان به اسرئیل از جمله برای زیارت و دیدار خویشاوندان را نیز تسهیل کند؟
این مورد در خصوص سنی ها هم به همین گونه است و یا حتی در خصوص بسیاری از ایرانیان که نمی توانند به کشور خود سفر کنند حتی در خصوص عراق هم سالها مردم نمی توانستند به زیارت بروند مساله ای که سیاست خارجی را شکل می دهد حکومت و اهداف حکومت هاست و من در خصوص اینکه روزی مردم بتواندد ازادانه به اسرائیل سفر کنند امیدوارم اما باید دید چنین امری چه میزان شدنی است.
در خصوص رابطه با اسرائیل من در ایجاد این رابطه مشکلی نمی بینم و با آن موافقم .اما ایجاد این رابطه نیاز به شرایطی دارد و ضروری ترین این شروط تعهد شدن اسرائیل به معاهدهای و قبول کشور فلسطین است زیرا در سایه چنین رفتاری است که می توان از صلح صحبت کرد
در دوران بعد از گذار نقش نقت و گاز و بهره بردای از آن و مکانیسم بهینه استفاده از آن چیست  وچگونه باید باشد تا منافع ملی واقعیمان را تامین کند؟
دولت های نفتی در کشورهای مثل ما هم دموکراسی را به تعویق می اندازد و هم مانع تولید می گردند ،نفت باعث می گردد که حاکمان ان کشور یا خودکامه یا دیکتاتور شوند یا متوهم و یا بلند پرواز یا هر سه این ها  که سرنوشت صدام و قذافی و یا بلند پروازیهای کشورهای عرب نمونه خوبی هستند .
برای مهار چنین اتفاقاتی نیاز به مجلس شفاف مردمی و جامعه مدنی قوی است تا هم در خانه ملت معلوم شود که چگونه درآمد نفت خرج می شود و دوم مجلس و حکومتی که بوجود می آید با دید کارشناسانه ملی  مجلس قوی تضمین کند که چگونه باید درآمد نفت خرج توسعه پایدار و سازندگی گردد.
بنابراین در وهله اول عامل دموکراسی نیازمند است ودر گام دوم کارشناسان مجرب که بتوانند درآمد نفتی را درست مدیریت کنند
متاسفانه آنچه باعث گردید تا این منابع به صورت بهینه به کار مردم بیاد وجود حکومت های دیکتاتور بوده است بطوری که نبود حکومت دموکرات باعث در کشور ما باعث گردید این ثروت عظیم مصارفی غیر از تامین کنندگی منافع عمومی پیدا کنند به همین خاطر به عقیده من با شکل گیری نهاد های و حکومت مردمی و با بکارگیری متخصصین این امور می توان این ثروت را در حوزه هایی ماند اموزش و پرورش یا ایجاد اشتغال به مصرف بهینه رساندو به توسعه و نفع مردم ایران از ان بهره گرفت.
 با این انگاره که “کشورهایی که با هم تجارت می کنند، با هم نمی جنگند” چه اندازه موافق اید؟ ارتقای تجارت خارجی باید چه وزن و جایگاهی در سیاست خارجی ایران داشته باشد؟
بله این جمله ای درست است و در قبال این کشورها در دسته بندی کلی کشورهای توسعه یافته و توسع نیافته وجود دارد کشورهای توسعه یافته که با هم رابطه تنگاتنگ تجاری و اقتصادی و دانشی و تکنولوژی دارند هیچگاه مایل نیستند با هم بجنگند اما این کشورها سلاح هایی تولید می کنند که در جایی دیگر باید فروخته شود تا این کشورها درآمد داشته باشند .دوم کشورهاای که در حال توسعه هستند و هنوز عامل سیاست و اقتصاد در وضعیت آنها تعیین کننده است مانند ترکیه .سوم کشورهایی که اساسا نظامی سیاسی هستند مانند عراق و لیبی ایران و کره شمالی و اینها کشورهایی هستند که هنوز در مناسبات بین الملل بحث جنگ و سیاست برایشان در اولویت است .
با توجه به این تقسیم بندی ما باید به سمت کشورهای درحال توسعه یا پیشرفته برویم و از سیاست های نظامی فاصله بگیریم اما نکته ای را نباید فراموش کرد و آن اینکه یکی از عوامل سرمایه ساز ی که کشورهای دموکرات به آن می پردازند فروش اسلحه است ،درست است که کشورهای دموکرات و لیبرال بواسطه تجارت رفتاری مدنی تر دارند و  در حوزه تکنولوژی و تولید تکنولوژی به رقابت با کشورهای دموکرات دیگه می پردازند اما برای یکی از عوامل ایجاد ثروت امروزکشورهای دموکرات فروش اسلحه است و برای فروش اسلحه نیاز به فضاهای بحران زاست و هرکجا که خرید و فروش این اسلحه زیاد گردد به یقین بحرانی مانند جنگ همم غیر قابل تصور است بطور مثال جنگ عراق و ایران در دورانی که محمدرضا و صدام میل شدید به خرید اسلحه داشتند که منتج به جنگ گردید به همین خاطر در حکومت ابتدا باید حوزه های بحران مشخص گردد و برای خارج شدن از این بحران به تجارت و نزدیک شدن به حوزهاهای رقابتی نزدیک شد تا بتوانیم به توسعه ای پایدار برسیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر