منبع:بامداد خبر
کمیته سیاستگذاری بانک جهانی روز شنبه متنی پیشنهادی را تصویب کرد که بر اساس آن تا سال ۲۰۳۰ میلادی فقر در جهان ریشهکن شود. بر طبق برآوردهای بانک جهانی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر در جهان با درآمد کمتر از ۱.۲۵ دلار در روز در فقر شدید به سر میبرند. که با راهکاری کمیته سیاستگذاری بانک جهانی میتوان این رقم را تا ۱۷ سال دیگر به صفر نزدیک کرد.
علل اصلی فقر در جهان و میزان فراوانی فقر
موانع موثر فقر را میتوان توزیع نامناسب منابع، کمبود نیروی متخصص، عدم امنیت شغلی، عدم توجه به حقوق مدنی افراد جامعه، نبود نهادها و انجمنها، نبود بستر مناسب برای تقویت جامعه مدنی، رانت خواری و فساد اداری، نبود تولید کافی دانست که شاید بتوان سه عامل رانتخواری و نبود تولید کافی و نبود بسترهای لازم برای شکلگیری جامعه مدنی را از دلایل مهم فقر در جهان امروز دانست. آخرین آمارهای شاخصهای توسعه جهانی تنظیم شده نشان میدهد میزان افراد درگیر با فقر شدید بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۰ مربوط به کشورهای در حال توسعه و همچنین آفریقا و آمریکا لاتین و منطقه کاراییب است. بر طبق همین آمارها این ارقام طی ۳ دهه گذشته در این کشورها کاهش چشمگیری داشته و ظاهرا با ورود به هزاره جدید شدیدترین مراحل مواجهه با فقر را پشت سر گذاشتهاند.
راهبردهای اصلی کاهش فقر در جهان
در میان راهکارهای موثر برای کاهش فقر در جهان، پنج راهبرد اصلی برای مبارزه با فقر، رشد اقتصادی، بازتوزیع درآمد، کمکهای خارجی، کنترل جمعیت و آزادی مطبوعات است.
رشد اقتصادی: یکی از راهبردهای محوری در کاهش فقر تلاش در جهت رشد اقتصادی ثابت در یک کشور است. رشد اقتصادی از طریق جذب سرمایهگذاری، انباشت سرمایه انسانی و استفاده بهینه از منابع قابل دسترسی است. مثالهای فراوانی از تجربه کشورهای دیگر در این زمینه موجود است که از جمله آن تجربه منطقه آسیای جنوب شرقی در نیم قرن گذشته و تجربه تحسین برانگیز چین و هند در یکی دو دهه اخیر، توجه به تجربه اخیر برزیل و مکزیک نیز از این نمونهها است.
آزادسازی اقتصادی و راهبردهای توزیع: با وجود اهمیت کلیدی رشد اقتصادی در کاهش فقر، باید دید که چه میزان از ثروت حاصل از بزرگتر شدن کیک اقتصاد نصیب فقرا میشود. از همین رو گروه دیگری از کارشناسان معتقدند که راهبرد دومی نیز باید به صورت مکمل در نظر گرفته شود تا ثروتمندان بار بزرگی از کمکهای مورد نیاز برای بهبود زندگی فقرا، از قبیل ساخت مدارس، مراکز درمانی و مراکز خدماتی و امدادی را بر عهده بگیرند. بر این اساس، رشد سریع اقتصادی، اگر با سیاستهای بازتوزیعی مناسبی نیز همراه باشد، میتواند به خوبی در جهت کاهش فقر موثر باشد. البته، باید توجه داشت اگر مالیات بر ثروت بیش از حد بالا باشد، میتواند انگیزههای پذیرش ریسک و سرمایهگذاری را کاهش داده یا به خروج سرمایه از کشور منجر شود و در نتیجه، فرآیند رشد اقتصاد را کند نماید؛ بنابراین برای حداکثر کردن منافع جامعه، باید به دقت بین منافع ثروتمندان و فقرا توازن برقرار شود. همچنین یکی دیگر از رویکردهای مهم در کشورهای موفق، آزادسازی اقتصادی و تقویت بنیادهای خصوصی در این کشورها است. زیرا وجود ساختارهای مالی دولتی در کشورهای فوق پیش از این مانع توزیع ثروت در بین همه افراد و به تبع آن بروز پدیده رانتخواری و فساد مالی در این کشورها بوده است. بنابراین آزادسازی اقتصادی نیز یکی از عوامل مهمی است که توسط بانک جهانی مطرح گردیده است.
کمکهای گسترده خارجی: تجربه بانک جهانی در این سالها نشان داد میتوان از طریق اختصاص کمک به کشورهای در حال توسعه به کاهش فقر کمک نمود. اما نکته مهم بسترهای توزیع این کمکها است، بهطوریکه تا پیش از این، کمکها معمولا به مسوولان کشورهایی اختصاص مییافت که خود مانعی بزرگ برای توزیع ثروت در کشور بودند. از این رو بانک جهانی با توجه به تجربه خود، راهکار موثر اختصاص این کمکها را بنگاههای خصوصی میداند.
راهبرد کنترل جمعیت: یکی از مهمترین ویژگیهای خانوادههای فقیر این است که نسبت به خانوادههای ثروتمند فرزندان بیشتری به دنیا میآورند و این موضوع در فقیر ماندن آنها موثر است. تعدادی از کارشناسان بر این باورند که حکومتهای محلی باید با به کارگیری ابزارهای مناسب، برای اثرگذاری بر میزان زاد و ولد در خانوادههای فقیر وارد عمل شوند. این ابزارها میتواند شامل طیفی از سیاستهای تشویقی و آموزشی و توزیع رایگان ابزارها و داروهای ضد بارداری، تا اعمال محدودیت قانونی بر تعداد فرزندان خانوار دانست.
آزادی مطبوعات: بر طبق گزارش خانه آزادی میزان دسترسی به اطلاعات یکی از معضلات کشورهای در حال توسعه است ولی ارتباط مابین آزادی مطبوعات و فقر اقتصادی چیست؟ بخش اعظمی از پاسخ به این سوال به فساد و مبارزه با آن ربط پیدا میکند. برای مثال، مطالعات بانک جهانی نشان میدهند که هر چه سطح آزادی مطبوعات در یک کشور بالاتر باشد، کنترل روی فساد بیشتر بوده و بنابراین منابع اندکی که موجود است به سوی موضوعات اولویتدار توسعه منعطف میشوند.
مطبوعات آزاد نه تنها مجرایی برای ابراز افکارند، بلکه سرچشمهای برای مسوولیت، وسیلهای برای مشارکت مدنی، و سدی در مقابل فساد مقامات دولتی نیز میباشد. مطبوعات آزاد در ضمن به ایجاد نهادهای موثرتر و قویتر کمک میکنند. رسانههای گروهی در کشورهای فقیر، به علت اینکه شفافیت و مسوولیت را در حوزههای دولتی و خصوصی پرورش میدهند، به تدریج به عنوان یک «عامل مثبت توسعه» تشخیص داده میشوند که میتوانند به بهبود یافتن مسوولیت دولتها و استفاده موثرتر از منابع کمک کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر