۱۳۹۰ اسفند ۱۹, جمعه

گفت‌وگویم با نیره توحیدی؛ تحریم‌های اقتصادی اخیر صرفاً به خاطر پروژه هسته‌ای ایران است


تحریم‌های گسترده علیه ایران، اظهارات مقامات نظامی ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز و تهدیدهای نظامی اسرائیل و غرب علیه ایران و پیش‌تر، حمله نیروهای لباس شخصی به سفارت بریتانیا تنها بخشی از تنش‌های اخیر میان ایران و غرب است. در روزهای اخیر نیز دولت‌های غربی تلاش کرده‌اند تا با شکل دهی یک تحریم بین‌المللی علیه ایران، مانع فروش نفت ایران و شدید‌تر کردن تحریم اقتصادی علیه ایران شوند. بنا به گفته مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا، تحریم بین المللی نفت ایران – که بیش از ۷۰ درصد درآمد ناخالص ایران را تشکیل می‌دهد – یک «جنگ اقتصادی» است و آثار آن ویران کننده‌تر از جنگ نظامی خواهد بود.
آنچه در پی می‌خوانید، گفتگوی اختصاصی «صبح امروز» با دکتر نیره توحیدی، فعال حقوق بشر و فعال حقوق زنان است. در این گفت‌وگو نگاهی ویژه خواهیم داشت به وقایع اخیر ایران و در جست‌و‌جوی چاره و استراتژی‌های موثر برای برون رفت از شرایط کنونی خواهیم بود.
به عنوان اولین سوال؛ خانم توحیدی، نظر شما به عنوان یک فعال حقوق بشر درباره «دخالت بشر دوستانه» چیست؟ با آن موافق هستید یا مخالف؟
بطور کل من یکی از مخالفین جنگ هستم اما همیشه هم نمی‌توان در قبال هر رفتاری از سوی حکومت‌های دیکتاتور سکوت کرد و معتقد بود جامعه بین المللی هیچ مسئولیتی را در قبال مردم و رفتار حکومت‌ها دیکتاتور ندارد، بلکه به نظرم در بعضی موارد و در قبال برخی رفتارهای سرکوبگرانه حکومت‌های دیکتاتور که به نسل کشی و کشتار مردم می‌انجامد باید تن به دخالت بشردوستانه داد. زیرا در سایه چنین دخالتی است که می‌توان به حفظ بشر از خطر کشتار و سرکوب دست یافت. به همین خاطر با آن شکل از دخالت بشر دوستانه که بر روی اصول و قوانین جهانی و موافقت سازمان ملل و برای رهایی مردمی از خطر نسل کشی و «در جهت توسعه دموکراسی» رخ دهد موافقم. همانطور که گفتم در چنین موقعیتی به عقیده‌ام یک وظیفه اخلاقی و حقوق بشری است که از چنین نوع دخالتی حمایت کرد. بطور مثال می‌توانم شرایط و رفتار حکومت کشور لیبی را عنوان کنم که عدم دخالت بشر دوستانه می‌توانست به یک نسل کشی منجر گردد.
آیا وضعیت کنونی ایران را می‌توان شرایطی دانست که منتج به دخالت بشر دوستانه گردد؟
خیر، جنگی که در ایران احتمال وقوع آن است جنگی است که اسرائیل بخاطر اتمی شدن ایران در پی آن خواهد بود یعنی عامل اصلی این جنگ تنها مسئله اتمی ایران است که قطعاً نه تنها زیر ساختهای ایران که می‌تواند به شهروندان و منابع انسانی و اقتصادی و حتی فرا‌تر از آن بیانجامد.
به همین علت به عقیده من مسئله جنگ احتمالی ایران هیچ ارتباطی به اصل دخالت بشر دوستانه ندارد و خطر جنگ در ایران نه برای حفظ بشر و حقوق بشرو یا توسعه دموکراسی در ایران بلکه بخاطر خطر جریان اتمی در ایران است.
به همین علت وضعیت امروز ایران ارتباطی به مسئله حق دخالت بشر دوستانه ندارد و خطری که امروز ایران را تهدید می‌کند ناشی از پروژه اتمی ایران است و انگیزه‌ای هم که ممکن است نیروهای خارجی را وارد ایران کند انگیزه بشر دوستانه نیست، چون امروزدر جامعه جهانی به هیچ عنوان مسئله دخالت بشر دوستانه مطرح نبوده است و تنها مسئله جامعه جهانی مربوط به پروژهٔ هسته‌ای ایران است.
به عقیده شما راهکار موثر برای جلوگیری ازوقوع  یک جنگ احتمالی در ایران چیست؟
به نظرم برای جلوگیری از چنین احتمالی، عملی‌ترین اقدام این است که عاملی را که باعث بروز چنین اتفاقی شده است را از بین ببریم. به عقیده من پروژه اتمی دولت فعلی ایران، پروژه‌ای شفاف و اعتماد ساز نیست؛ دولتی که به مردم خود دروغ گفته است به جامعه جهانی دروغ گفته است و اکثر کشور‌ها به آن بی‌اعتماد هستند، ایران را در قبال خطر حمله احتمالی ضربه پذیر کرده است و همین امر خطر جنگ را افزایش داده است. از طرفی پروژه اتمی ایران آنقدر واجب نیست که نتوان آن را حتی بطور موقت متوقف کرد به قول خانم بهبهانی که بسیار زیبا سروده‌اند:
چو کودکی که ندارد نهفته ریگ به مشت
نمی‌گشایم و بازیگرانه مسرورم
سزد به صدق و صفا مشت بسته باز کنم
که بیش ازین نَبُوَد قهر و کینه مقدورم
به نظرم کافیست تا دولت ایران به جای ماجراجویی‌ها و رفتار‌های بچه گانه و غیر دیپلماتیک و ایجاد بهانه جویی برای دولت‌های دیگر، یک فعالیت روشن و شفاف و صادقانه را انجام دهد؛ چرا که پروژه هسته‌ای فقط در یک حکومت دموکراتیک و قابل اعتماد مردم در داخل کشور و قابل اعتماد و احترام مراجع بین الملی و نهاد حقوق بشری در دنیا است که می‌تواند مورد بحث کار‌شناسانه قرار بگیرد و این اطمینان ایجاد شود که حکومت تنها به دنبال استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی است.
آیا شما با ایرانی دارای بمب اتمی موافقید؟ به بیان دیگر حتی در یک شرایط شفاف و روشن و بدور از هر پنهان کاری توسط دولت ایران آیا شما با دستیابی به بمب اتمی موافقید؟
من مخالف آن هستم که ایران در هر شرایطی به بمب اتمی دست پیدا کند حتی اگر کشورهایی مثل اسرائیل و امریکا به آن دست پیدا کرده‌اند علت اصلی مخالفتم من هم در این است که من مخالف جنگم و معتقدم همه بمب‌های هسته‌ای باید نابود شودند و برای دستیابی به این امر نمی‌شود گفت که چون فلان کشور بمب اتمی دارد من نیز باید آنرا داشته باشد چون در چنین شرایطی عربستان و ترکیه هم ممکن است مدعی شوند چون ایران بمب اتمی دارد، ما نیز باید به ان دست یابم.
از طرفی داشتن بمب اتمی ضامن سرنوشت نکویی برای مردم نیست نمونه عینی آن را می‌توان پاکستان برشمرد. آیا به نظرتان مردم پاکستان سرنوشت خوبی دارند و مردم این کشور توانسته‌اند بواسطه سلاح اتمی از دموکراسی و زندگی خوب و دیپلماسی بالا با دیگر کشور‌ها برخوردار باشند؟
آیا شما تحریم ایران را به عنوان یک ابزار بازدارنده حکومت ایران موثر می‌دانید یا معتقدید که این تحریم‌ها صرفاً باعث فشار اقتصادی بر معیشت مردم است؟
من با تحریم سیاسی و محدود کردن روابط سیاسی موافق هستم مثلا محروم کردن افرادی که ناقض جدی حقوق بشر هستند و همچنین با یک سری تحریم اقتصادی هوشمند اما در خصوص تحریم‌های اقتصادی پاسخ به این سوال قدری مشکل است. از آنجا که من شخصاً مطالعات کافی در خصوص جنبه‌های اقتصادی تحریم و اینکه چه تاثیرات روی کدام بخش از جامعه ایران دارد نداشته‌ام خیلی سخت می‌توانم موضع قاطع در خصوص تحریم داشته باشم. اما بطور کلی طبیعی است که هر تحریمی که بر معیشت مردم تاثیر منفی را داشته باشد هیچ کس موافق آن نیست، اما از طرفی دیگر علت اصلی تحریم هم رفتار غیر دیپلماتیک و غیر مسالمت آمیز ایران است بطور مثال مگر چند بار آقای اوباما برای آقای خامنه‌ای نامه ننوشت؟ رفتار جمهوری اسلامی در قبال این نامه‌ها و رفتارهای مثل این چه بوده است؟
همچنین اگر رژیم ایران بتواند درست رفتار کند و سیاست معقولانه در صحنه بین المللی پیش بگیرد باعث تحریم نخواهد شد اما همانطور که گفتم عامل اصلی و گناه اصلی آثار منفی تحریم‌ها را خود رژیم ایران می‌دانم؛ زیرا رژیمی که بیشترین اعدام‌ها را در دنیا انجام می‌دهد و به سفارت خانه کشورهای دیگر حمله می‌کند و یک مدیریت غلط و سیاست خارجی غلط را در پیش گرفته است خودش زمینه را برای توافق بین المللی برای تحریم‌های فراهم کرده است.
علت اصلی تحریم‌ها جمهوری اسلامی ایران را چه می‌دانید؟
علت تحریم‌ها مختلف است مثلا خانم کلینتون در دوران اوباما یکسری چهر‌ها را به عنوان جنایتکار معرفی کردند و مسافرت این افراد به دیگر کشور‌ها و ارتباط با این افراد را تحریم کرد که این تحریم‌ها به علت حقوق بشر و در جهت حقوق بشر بوده است.
اما علت عمده تحریم‌های اقتصادی اخیر نه تنها حقوق بشر که صرفاً به خاطر پروژهٔ هسته‌ای ایران است و تحریمهای اخیر هیچ ارتباطی به اصل دخالت بشر دوستانه ندارد.
 اما نکته مهم آن است که با هر چند انگیزهٔ شکل گیری این تحریم‌ها ارتباطی به دخالت بشر دوستانه ندارد اما فعالین سیاسی و حقوق بشری و دموکراسی خواه می‌توانند از این فضا بهره بردای مفید را انجام دهیم.
به عقیده شما فعالین و نیروهای دموکراسی خواه چگونه می‌توانند از فضای موجود به نفع جریان دموکراسی در ایران بهره بگیرند؟
دو مطالبه اصلی امروز می‌تواند توسط نیروهای دموکراسی خواه مطرح گردد؛ اول توقف پروژه اتمی و دوم برگزاری یک انتخابات آزاد با شرکت همه نیرو‌ها در ایران که با نظارت مجامع بین المللی انجام می‌گیرد. زیرا برگزاری یک انتخابات آزاد هم می‌تواند عاملی باشد برای تحقق دموکراسی و هم می‌تواند جلوگیری کند از اثرات تحریم بر مردم و هم می‌تواند جلوگیری کند از خطر یک جنگ احتمالی.
نظر و موضع شما در قبال انتخابات اخیر در ایران چیست؟ آیا باید در این انتخابات شرکت کرد؟
من مخالف شرکت در انتخابات هستم، چون انتخابات ایران در این دوره بسیار توهین آمیز است؛ هرچند همیشه انتخابات ایران انتخاباتی بوده است که آزادی حداقلی برای شرکت کنندگان وجود نداشته و محدودیت‌هایی برای آنان بوده است. اما در این دوره‌‌ همان حداقل‌ها هم دیده نمی‌شود. امروز با آن تقلب بزرگ و سرکوب‌هایی که انجام شد و همچنین زندانی کردن رهبران نمادین جنبش سبز، هیچ توجیه اخلاقی و حداقلی از حرمت انسانی را باقی نگذاشته‌اند که بشود در انتخابات شرکت کرد. به نظرم نه تنها باید این انتخابات را تحریم کرد بلکه باید بطور فعال برای تحریم آن در جهت انتخابات آزاد کارسیاسی و گفتمان سازی نمود. بنابراین ما امروز نیازمند یک تحریم فعال هستیم تحریم که نیروهای اجتماعی متوجه بشوند چرا نباید در این انتخابات شرکت کنند.
شما معتقد هستید که در انتخابات نباید شرکت کرد زیرا این انتخابات انتخاباتی آزاد نیست، از طرفی نگاه و مطالبه بین المللی هم برای تحریم سیاسی و اقتصادی ایران است آیا عدم شرکت مردم در چنین وضعیتی خطر جنگ احتمالی را افزایش نخواهد داد و ما ناخواسته به طرف جنگ نخواهیم رفت؟
بله ممکن است به سمتی برویم که خطر بروز جنگ را افزایش دهد اما در چنین وضعیتی چاره‌ای جز این نیست. چرا که ما تمام راه‌های بی‌خشونت و مسالمت آمیز را انجام داده‌ایم. ما نباید از ترس جنگ پشت رژیم قرار بگیریم، زیرا چنین عملی خطر جنگ را از بین نخواهد برد و از سویی دیگر یک بی‌اخلاقی و پراکندگی و بی‌اصولی را برای نیروی‌ها دموکراسی خواه بر جای خواهد گذاشت.
به عنوان آخرین سوال، می‌خواستم بدانم آیا این نگاه که «روحیات یک جامعه با یک نوع حکومت سازگار» است را می‌توان یک تفسیر علمی دانست؟ به بیان دیگر اینکه برخی مدعی هستند که یکسری فاکتور‌ها باید در حکومت ایران دخیل باشد تا با روحیه ایرانی سازگار گردد نگاهی درست است؟
خیر، به هیچ عنوان نمی‌شود از لحاظ جامعه‌شناسی و علم روان‌شناسی چنین مسئله‌ای را مطرح نمود. بطور مثال در روسیه می‌گفتند مردم عادت دارند به یک دیکتاتور و برخی عنوان می‌کردند که بنا به این اصل باید از آقای پوتین حمایت کرد اما عملا می‌بینیم که مردم امروز نه تنها چنین مطالباتی ندارند بلکه با آقای پوتین هم مخالفت کرده و عنوان می‌کنند که پوتین می‌خواهد یک زنجیره دیکتاتوری را بنیان کند. همچنین این اصلی بود که توسط صدام و قذاقی هم برای حفظ و بقای خود مطرح می‌نمودند و بقا خود را بواسطه آن توجیه می‌کردند.
معتقدم که می‌توانیم ایران را به سمت یک حکومت دموکراتیک ببریم، امروز جامعه ما، فرهنگ ما و خود عامل «جهانی شدن» و اینترنت به «رشد ارزش‌های دموکراسی» در ایران کمک کرده است. از دید من دموکراسی در خانواده و دموکراسی در جامعه به هم پیوند خورده است؛ اگر در خانواده دیکتاتوری داشته باشیم و فرزندان به صورت تو سری خور و بدون حق پرورش یابند، قطعاً در جامعه هم پذیرای حکومتی دیکتارگونه خواهیم بود. اما خوشبختانه مطالعات من نشان می‌دهد که در خانواده‌ها نسل جدید در ایران بر علیه پدرسالاری بر خیزیده‌اند؛ در خیلی مواقع زنان نقش قوی و مهمی پیدا کرده‌اند؛ حتی کودکان هم در خانواده ما صاحب حقی شده‌اند.
در نتیجه خیلی از خانواده‌ها گسترده و روستایی تبدیل به خانواده‌های هسته‌ای شده‌اند و خانواده‌های هسته‌ای نیز به تدریج از فورم پدر سالار در آمده‌اند. امروز دیگر در خانواده‌ها هر فرد صاحب نقش و حق شده است و در تصمیم گیری‌ها شرکت می‌کند لذا این شرایط جامعه و ظهور اینچنین شکلی از خانواده جامعه را هم اماده پذیرش یک دموکراسی نسبی نموده است.
هر چند آمادگی برای یک دموکراسی بصورت کامل را همانند آنگونه که در کشوری مثل سوئد رایج است را نداریم اما به جرات می‌توان گفت جامعه امروز قابلیت پذیرش یک دموکراسی نسبی «هماهند کشور ترکیه» را داراست یعنی شاهد شکل گیری احزاب باشیم و چند صدایی شویم حکومت انتخابی باشد و نه تقلبی و غیره.












هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر